دانلود ترجمه مقاله رابطه بین فرهنگ سازمانی و رهبری

1. مقدمه 2. رهبری و فرهنگ سازمانی 3. روش 4. اعتبارسنجی فرضیات 5. نتایج تجربی 6. خلاصه و مفاهیم 7. محدودیت ها و جهت گیری ها

چکیده – رهبری و فرهنگ سازمانی، به عنوان دو مورد از مهم ترین المان های سازمانی در راستای رقابت موفقیت آمیز و نیل به مزایای پایداری محسوب می گردند. ما ارتباط و تعامل بین المان های فوق الذکر و ایجاد ارتباطب تجربی بر اساس داده های حاصل از یک صنعت رقابتی را مورد بررسی قرار داده ایم. نتایج حاکی از رابطه ای قوی بین این دو فاکتور عملیاتی می باشند، در حالی که هماهنگی فاکتورها (نوع فرهنگ و سبک رهبری) این رابطه را تحکیم می کنند. علاوه بر این، بررسی شده که آیا شرایط بازاری مانند قدرت رقابت، و اندازه عملیات می توانند میزان و جهت رابطه را تعیین کنند. به نظر می رسد که رقابت بازار می تواند جهت این رابطه را تعیین کند در حالی که اندازه و سن عملیاتی روی میران گسترش آن تاثیر دارند.

Leadership and organizational culture are considered to be two of the most crucial organizational elements in order for firms to compete successfully and to gain sustainable advantage. We examine the interconnection between the aforementioned elements and create an empirical link based on data drawn from a competitive industry. The results indicate a strong relationship between these two operational factors, while factors’ coordination (identical cultural type and leadership style) enforces this relationship. Moreover, it is investigated whether market conditions, such as strength of competition and “operational age and size,” can determine the extent and the direction of the relationship. Market competition seems to affect the direction of the relationship, while operational age and size affect the relevant extent.

مشخصه های فرهنگ سازمانی موفق

فرهنگ سازمانی چه به صورت برنامه ریزی شده تشکیل گردد و چه به صورت ذاتی در سازمان وجود داشته باشد می تواند به هسته ایدوئولوژی شرکت رسیده و هر جنبه از کسب و کار را از کارکنان شرکت گرفته تا مشتریان و دولت را تحت تاثیر قرار دهد. آگاهی که امروزه در مورد فرهنگ سازمانی وجود دارد، بیشتر از هر زمان دیگری است. دپارتمان کسب و کار هاروارد، شش مشخصه مهم یک فرهنگ سازمانی موفق را در سال 2015 شناسایی و معرفی کرد. اولین و مهم ترین آنها، “چشم انداز” می باشد: چشم اندار شرکت از یک بیانیه ماموریتی ساده گرفته تا یک مانیفست شرکتی، قدرتمندترین ابزار محسوب می گردد. به عنوان مثال، شعار مشهور و مدرن گوگل با عنوان: “شرور نباش (Don’t Be Evil)”، یک چشم انداز سازنده شرکتی محسوب می گردد. دومین مشخصه، “ارزش ها” می باشد، با اینکه مفهوم وسیعی است، با این حال ذهنیت ها و دیدگاه های ضروری برای نیل به چشم انداز شرکتی را مجسم می کند.

به طور مشابه، “شیوه ها” روش های ملموسی هستند که با اخلاقیات هدایت شده و شرکت به واسطه آنها، ارزش های خود را پیاده سازی می کند. به عنوان مثال، نت فلیکس بر اهمیت کارکنان دانش محور و پربازده تاکید داشته و بالاترین سطح حقوق و مزایای سالیانه را به جای فلسفه “روش خود را برای رسیدن به موفقیت پیدا کن” برای کارکنانش در نظر گرفته است. “مردم” گزینه بعدی است، چیزی که شرکت با انتخاب روشی مناسب بتواند فرهنگ کلی شرکت را بهبود بخشد. نهایت، “داستان” و “موقعیت”، مدرن ترین مشخصه فرهنگ سازمانی می باشد. داشتن یک داستان روایی قوی مانند داستان استیو جابز یا شرکت اپل، برای رشد و داشتن یک تصویر عمومی بسیار مهم و حائز اهمیت می باشد. “موقعیت” کسب و کار مانند انتخاب شهر و نیز طراحی و معماری دفتر نیز یکی از مهم ترین و پیشرفته ترین موارد در زمینه فرهنگ سازمانی معاصر می باشد.