دانلود ترجمه مقاله تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی

1. مقدمه 2. مروری بر مقالات 3. روش تحقیق 4. نتایج و بحث و بررسی 5. نتیجه گیری

چکیده – هدف این مطالعه تجربی، بررسی ارتباط بین شش عنصر سرمایه فکری مانند سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه مشتری، سرمایه اجتماعی، سرمایه تکنولوژیکی و سرمایه معنوی با عملکرد سازمانی در مالزی می باشد. این تحقیق با استفاده از یک پرسشنامه ساختاریافته انجام شده که میان مدیریت سطح بالای سازمان های مختلف در مالزی توزیع شده بودند. اندازه نمونه برابر 187 پاسخ دهنده از بین 311 پرسشنامه توزیع شده است و این نمونه به صورت تصادفی و بر اساس نمونه گیری ساده غیراحتمالی انتخاب شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل تحلیل رگرسیون چندگانه آنالیز شدند. نتایج نیز حاکی از این هستند که سرمایه فکری، تاثیر بسزایی بر عملکرد سازمانی در مالزی دارد. مقدمه: در این هزاره، افراد کمی مشغول کارهای فیزیکی هستند و بیشتر افراد مشغول انجام کارهای فکری می باشند. این همان سرمایه فکری (IC) می باشد. این مشخصه در ترازنامه های شرکت نمایان نمی شود ولی برای سازمان ها، ارزش بیشتری از دارایی های فیزیکی دارد. ثروت اقتصادی بیشتر بر پایه دانش و اطلاعات است تا فرآیند تولید (آکپینار و آکدمیر، 1999). سرمایه فکری (IC) به عنوان جدیدترین دارایی نامشهود در سازمان ها شناخته شده و پرکاربردترین تعریف برای آن به این صورت می باشد "دانشی که برای یک سازمان، ارزشمند است". با توجه به این تعریف، پیشنهاد شده که مدیریت دانش منجر به تولید سرمایه فکری گردد. علاوه بر این، بایبورینا و گولوکو (2009) توضیح داده اند که IC شامل سرمایه انسانی، سرمایه فرآیندی، سرمایه مشتری، سرمایه نوآوری، و سرمایه شبکه می باشد. پیچیدگی این مشخصه ها نشان دهنده مزیت رقابتی است که ریشه در خود سازمان دارد. بنابراین، بقاء و موفقیت رقابتی یک شرکت، وابستگی شدیدی به مدیریت استراتژیک سرمایه فکری آن (در مقایسه با منابع مالی) دارد. متاسفانه یکی از چالش ها در مدیریت IC، زمانی است که مدیران از این موضوع اطلاع ندارند که شرکت آنها دارای منابع با ارزشی است که می تواند منجر به موفقیت های استراتژی های جدید گردد.

The purpose of this empirical study is to investigate the relationship between six elements of intellectual capital such as human capital, structural capital, customer capital, social capital, technological capital and spiritual capital with organizational performance in Malaysia. The study was conducted using a structured questionnaire distributed to higher-level management working in various organizations in Malaysia. Sample size will be 187 respondents out of 311 questionnaires distributed and selected randomly based on non-probability convenience sampling. Data collected will be analyzed using the Multiple Regression Analysis Model. The results revealed that intellectual capital has significant influence on the organizational performance in Malaysian. Introduction: In this millennium, less people will do physical work and more people will do brain work. This is called intellectual capital (IC). It does not appear on the company balance sheet but it has more value for organizations than physical assets. Economic wealth is driven more by knowledge and information than the production process (Akpinar & Akdemir, 1999). Intellectual capital (IC) is also known as the new invisible asset and the most widely used definition of intellectual capital is “knowledge that is of value to an organization.” From this definition it is suggested that the management of knowledge (what is known) generate IC. In addition, Bayburina and Golovko (2009) explain that IC includes human capital, process capital, client capital, innovation capital and network capital. The complexity of these characteristics represents the competitive advantage originated inside and within the company. Therefore, survival and competitive success of a firm depends highly on the strategic management of its IC as compared to financial resources. Unfortunately, one of the challenges in managing IC is when the managers are not clear that their firms possess valuable resources, which could lead to success of new strategies.