دانلود ترجمه مقاله اعتیاد به کار و تضاد کار – خانواده در میان دانشگاهیان

1. مقدمه 2. روش ها 3. نتایج 4. بحث و بررسی 5. محدودیت ها 6. نتیجه گیری

بخاطر تغییرات حاکمیت و مدیریت در دانشگاه ها در دهه های اخیر، محیط کاری هیئت علمی دانشگاه نیز تغییر یافته است. اهداف این مطالعه مقطعی، یکی بررسی این بود که آیا هیئت علمی دانشگاه بیشتر معتاد به کار هستند و تعارض کار-خانواده بیشتری نسبت به دیگر پرسنل دانشگاه گزارش می دهند یا خیر و بعدی ارائه دانش تجربی در مورد پیش آیندها و پس آیندهای اعتیاد به کار و تعارض کار-خانواده در هیئت علمی دانشگاه می باشد. برای گردآوری داده ها در مورد تقاضاهی شغلی، منابع شغلی، اعتیاد به کار و تعارض کار-خانواده از بین 2186 استاد دانشگاه و 2551 پرسنل فنی و مدیریتی در 3 دانشگاه در نروژ، استفاده شد. نتایج نشان می دهند که پرسنل آکادمیک اعتیاد به کار و تعارض کار-خانواده بیشتری نسبت به پرسنل غیرآکادمیک نشان می دهند. تقاضای شغلی زیاد، بخصوص اضافه بار نقش زیاد، بر هر دوی اعتیاد به کار و تعارض کار-خانواده تاثیر گذاشته است. منابع شغلی، اثر اندکی بر اعتیاد به کار و تعارض کار-خانواده گذاشت. به اعتیاد به کار، ارتباط مثبتی با تعارض کار-خانواده داده شد و تاحدی میانجی رابطه بین اضافه بار نقش و تعارض کار-خانواده بود. مشهود نیست که تقاضای شغلی و اعتیاد به کار چه اثر متقابلی با تعارض کار-خانواده دارد. با این حال، با توجه به ریسک های اعتیاد به کار و پیشگیری از آن در همه سطوح، مهم است زیرا اعتیاد به کار با تعارض کار-انواده ارتباط دارد که این تاثیر مضری بر سلامت فرد، خانواده و محیط کار می گذارد. مقدمه: به کارکنان، به عنوان شرکت کنندگان در زندگی کاری، تجربیات مقابله، حس نسبت به اجتماع، تشویق و خود شکوفایی، ارائه شد. همراه با زندگی خانوادگی و خانه گرایی، محیط کار یکی از مرکزی ترین محیط ها برای بزرگسالان است. بهینه کردن این دو محیط برای بهینه سازی بهزیستی افراد و خانواده ها مهم می باشد. مشارکت و میل به سخت کاری، دارایی های با ارزشی در زندگی کاری می باشند. اما، برای تعدادی از افراد، کار به یک دغدغه و وسواس تبدیل می شود. چنین کارکنانی را اغلب معتاد به کار می نامند (آندریاسن، 2013؛ نگ و همکاران، 2007؛ شاوفلی و همکاران، 2008، 2009). اعتیاد به کار هنوز به وضوح تعریف نشده است، اما اکثراً قبول دارند که شامل ابعاد شناختی و رفتاری است. بعد شناختی به وسوسه شدن برای کار ارتباط دارد، از این نظر که کارگر انگیزه پیدا می کند تا بوسیله یک محرک درونی وسواس گونه که کارگر نمی تواند در برابر آن مقاومت کند، کار کند.

Because of governance and management changes in universities in recent decades, the working environment of university academics has changed. The objectives of this crosssectional study were to investigate whether university academics are more workaholic and report more work–family conflicts than other university personnel and to provide empirical knowledge about the antecedents and outcomes of workaholism and work–family conflict among university academics. A questionnaire was used to collect data on job demands, job resources, workaholism and work–family conflict from 2186 university academics and 2551 technical and administrative personnel at 3 universities in Norway. The results show that academic personnel experienced more workaholism and work–family conflict than nonacademic personnel. High job demands, especially high role overload, affected both workaholism and work–family conflict. Job resources had a marginal effect on both workaholism and work–family conflict. Workaholism was positively associated with work–family conflict and partly mediated the relationship between role overload and work–family conflict. It is not clear how job demands and workaholism interact with work–family conflict. Nevertheless, paying attention to the risks of workaholism and preventing it at all levels are important, since workaholism is associated with work–family conflict, which may adversely affect the health of the individual, the family and the workplace. Introduction: As participants in working life, employees are offered experiences of coping, sense of community, appreciation and self-realization. Together with family life and domesticity, the workplace is one of the most central settings for adults. Optimizing these two settings is important for optimizing the well-being of individuals and families. Engagement and desire to work hard are valued assets in working life. However, for some people, work becomes an obsession and a compulsion. Such workers are often called workaholics (Andreassen 2013; Ng et al. 2007; Schaufeli et al. 2008, 2009). Workaholism has not been clearly defined, but most agree that it includes cognitive and behavioral dimensions. The cognitive dimension refers to being obsessed with work in the sense that the worker is motivated to work by a compulsive internal drive the worker cannot resist.