دانلود ترجمه مقاله اریبی های سیاسی و روش شناختی در تحقیقات کارآفرینی
عنوان فارسی |
کندروها و غزالهای تیزپا: اریبی های سیاسی و روش شناختی در تحقیقات کارآفرینی |
عنوان انگلیسی |
Muppets and gazelles: political and methodological biases in entrepreneurship research |
کلمات کلیدی : |
  فعالیت های کارآفرینی؛ اقتصاد؛ نوآوری؛ رشد اقتصادی؛ بهره وری و رفاه |
درسهای مرتبط | مدیریت کارآفرینی |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 32 | نشریه : oxford university press |
سال انتشار : 2013 | تعداد رفرنس مقاله : 132 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت :
ندارد سفارش پاورپوینت این مقاله |
وضعیت ترجمه مقاله : انجام شده و با خرید بسته می توانید فایل ترجمه را دانلود کنید |
1. مقدمه 2. شجره نامه سیاست کارآفرینی 3. مشکلات روش شناختی که بر کار تجربی تاثیر گذاشت 4. سهم و نقش کارآفرینان و شرکت های کوچک در اقتصاد 5. از شرکت های کارآفرین تا ماپت ها و غزالهای تیزپا 6. نتیجه گیری
با وجود این اعتقاد تقریباً پذیرفته شده در کل جهان خارج از دانشگاه که فعالیت کارآفرینی یک نیروی محرک مثبت در اقتصاد است، اما شواهد جمع شده هنوز به میزان زیادی غیرقاطع باقی مانده اند. این مقاله افزایش علاقه به کارآفرینی از دهه 1980 در زمینه تاریخی خود را بیان می کند و مسائل روش شناختی مهم را با این تحلیل خاطرنشان می سازد. این مقاله با در نظر گرفتن این موارد، عملکرد شرکت های کارآفرین از نظر نوآوری، ایجاد شغل، رشد اقتصادی، رشد بهره وری و رفاه را مجدد ارزیابی می کند تا نشان دهد که چگونه کارآفرینان مثبت و منفی پدیدار می شوند. الگویی از کارآفرینی روز افزون مثبت هنگام تغییر نگاهمان از تحلیل به سیاست، مشاهده می شود. برای پرداختن به این تمایل، این مقاله در مورد «شرکت های کارآفرین» تک طبقه ای که در راستای یک مسیر پیوسته از تعداد زیاد شرکت های از نظر اقتصادی حاشیه ای، اندازه کوچک، و عملکرد ضعیف به تعداد کم «غزالهای تیزپای» عملکرد قوی که اکثر تاثیر مثبت را برروی اقتصاد هدایت می کنند، تقسیم شده اند. این امر یک ارزیابی واقعبینانه تر از تاثیر کارآفرینان را با اجتناب از یک اشتباه ترکیبی که مزایای کارآفرینی را به شرکت متوسط نسبت می دهد، را ممکن می سازد. مقدمه: یکی از برجسته ترین اکتشافات در پویایی صنعتی در 20 سال گذشته، میزان توزیع کج و اریب تاثیر شرکت های جدید بر اقتصاد بوده است (استوری، 1998). بخش کوچکی از شرکت های دارای عملکرد قوی، اکثریت نوآوری ها، ایجاد ثورت و ایجاد شغل جدید را به دوش می برند، درحالی که اکثر شرکت ها، شامل شرکت های کوچک میانه و تازه کارهای میانه، تنها تاثیر حاشیه ای دارند (دیویدسون، 2007). این مقاله در این مورد است که چرا آن عملکرد ضعیف و مداوم آن شرکت های متوسط، نادیده گرفته شده است و چه درک واقع بینانه تری بیانگر کارآفرینی و سیاست صنعتی است. همانگونه که این مقاله خاطرنشان می کند،درک نقش تازه کاران کارآفرین ، بخاطر مخلوط بایاس طرف تقاضا به نفع کارآفرینان و مسائل روش شناختی طرف تامین بوجود آمده بخاطر تاثیر کج ، نرخ مرگ زیاد (اریب بقای عمر) و داده های کیفیت پایین، از شکل طبیعی افتاده است. درک چنین شرکت هایی مهم است، زیرا با وجود این اعتقاد تقریباً مورد پذیرش جهان خارج از دانشگاهیان، اینکه شرکت های کارآفرین برای اقتصاد مفید هستند، اما شواهد جمع آوری شده و مرور شده در این مقاله در بهترین حالت دو پهلو هستند و گاهی عکس آنرا بیان می کنند. تحلیل اثر وارد شوندگان جدید به بازار از نظر روش شناختی بسیار سخت است و این بدان معناست که تحقیقات بسیاری همچنان غیرقطعی باقی مانده اند، وقتی که کارآفرینان مثبت و منفی در نظر گرفته شوند. مسائل روش شناختی معمولاً یک اریب به سمت بالا ایجاد می کنند، با این نتیجه که با گذر زمان هنگامی که کیفیت داده ها بهبود یابند و روش ها قوی تر شوند، اقتصاددانان به سمت ارزیابی های معقولانه تر هدایت شده اند (هامیلتون، 2000؛ مسکوویتز و ویسنگ-جورگنسن، 2002؛ هال و وودوارد، 2010). با این حال، سیاست گذاری در اکثر کشورها تقریباً در سطح جهان مثبت است و یک بازار آماده برای تحقیق فراهم می کند که فرض می کند فعالیت کارآفرینی بیشتر یک «چیز خوب» است.
Despite an almost universally accepted belief outside academia that entrepreneurial activity is a positive driving force in the economy, the accumulated evidence remains largely inconclusive. This article positions the increased interest in entrepreneurship since the 1980s within its historical context and highlights the significant methodological problems with its analysis. Taking these problems into account it reevaluates the performance of entrepreneurial firms in terms of innovation, job creation, economic growth, productivity growth, and happiness to show how both positive and negative interpretations can emerge. A pattern of increasingly positive interpretation is observed as one moves from analysis to policy. To address this bias, the article suggests the single category “entrepreneurial firms” be broken up along a continuum from the large number of economically marginal, undersized, poor performance enterprises to the small number of high performance “gazelles” that drive most positive impact on the economy. This would allow a more realistic evaluation of the impact of entrepreneurs by avoiding a composition fallacy that assigns the benefits of entrepreneurship to the average firm. Introduction: One of the most prominent discoveries in industrial dynamics over the past 20 years has been the extent of the skewed distribution of new firms’ impact on the economy (Storey, 1998). A small proportion of high-performing firms drive the majority of innovation, wealth creation, and new job generation, while most firms, including the median small business and the median start-up, have only a marginal impact (Davidsson, 2007). This article is about why those latter firms’ consistently poor performance has been overlooked and what a more realistic understanding implies for entrepreneurship and industrial policy. As the article will highlight, understanding about the role of entrepreneurial start-ups has been distorted by a mixture of demand-side biases in favor of entrepreneurs and supply-side methodological problems caused by their skewed impact, high death rates (survival bias), and poor quality data. Understanding such firms is important because despite an almost universally accepted belief outside academia that entrepreneurial firms are beneficial to the economy, the accumulated evidence reviewed in this article is ambiguous at best and sometimes suggests otherwise. Analyzing the impact of new market entrants is methodologically demanding, which means that much research remains inconclusive, allowing both positive and negative interpretations. The methodological problems tend to create an upward bias, with the result that over time as the quality of data has improved and methods have become more robust, economists have been led to more sober evaluations (Hamilton, 2000; Moskowitz and Vissing-Jorgensen, 2002; Hall and Woodward, 2010). Nonetheless, policymaking in most countries remains almost universally positive and provides a ready market for research that assumes more entrepreneurial activity is “a good thing.”
محتوی بسته دانلودی:
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.