دانلود ترجمه مقاله تمایل به پرداخت بیشتر برای محصولات سبز
عنوان فارسی |
تمایل به پرداخت بیشتر برای محصولات سبز: تعامل بین ویژگی های مشتری و مشارکت مشتری |
عنوان انگلیسی |
Willingness to pay more for green products: The interplay of consumer characteristics and customer participation |
کلمات کلیدی : |
  مشارکت مشتری؛ محصولات سبز؛ تمایل به پرداخت بیشتر |
درسهای مرتبط | رفتار مصرف کننده |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 9 | نشریه : ELSEVIER |
سال انتشار : 2018 | تعداد رفرنس مقاله : 37 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت : ندارد | وضعیت ترجمه مقاله : انجام نشده است. |
1. مقدمه 2. پیشینه نظری و فرضیات 3. روش تحقیق 4. نتایج 5. بررسی های کلی و دلالت ها
مقدمه: چشم انداز کسب و کار در قرن 21ام براثر تقاضا برای مسئولیت پذیرش شرکت به محیط زیست به چالش کشیده می شود. امروزه کسب و کار، افزایش فشار سهامداران (اعضای جامعه، شرکای زنجیره تامین و غیره) برای مشارکت برنامه پایداری محیطی در استراتژی های شرکت خود را تحمل می کنند (جان استون و تان، 2015). اهداف موفقیت کسب و کار و موفقیت اجتماعی دیگر پیشنهاد نیستند بلکه در پارادایم حمایت از اکوسیستم درآمیخته اند (پوجاری و همکارانش، 2003، ص 568). در واقع، شرکت های بیشتری، منابع مالی قابل توجهی برای توسعه و تولید محصولات سبز صرف کرده اند. برای مثال، برآورد این است که جنرال موتورز حدود 2.5 میلیارد دلار در سال برسر R&D برای وسایل نقلیه انرژی جایگزین (گلیم و همکارانش، 2013) صرف می کند. بطور مشابه مارک و اسپنسر، فروشگاه زنجیره ای انگلستان، بیش از 50 میلیون دلار در زمینه بازآفرینی عملیات زنجیره تامین (برای مثال، استفاده از تنها مواد خام پایدار) (ویلند، 2016) صرف کرده است. با این حال، علیرغم اقدامات پایدار هزینه بر اجرایی توسط شرکت ها، شواهد موجودی که به ارزیابی تمایل مشتریان به محصولات سبز (WTPM) می پردازند، ادغام شده اند. برای مثال، یک تحقیق نشان داد که اغلب مشتریان اسپانیایی مایل به پرداخت قیمت حق بیمه 37-22% برای محصولات غذایی سبز (سانجوان و همکارانش، 2003) هستند. گزارش شد که مشتریان ژاپنی مایل به پرداخت قیمت حق بیمه 22-8% برای محصولات غذایی سبز می باشند (ساکاگامی و همکارانش، 2006). والدیکا و کونینگهام (2002) دریافتند که اغلب پاسخ دهندگان کانادایی مایل به پرداخت 10% بیشتر برای محصولات سبز هستند ولی WTPM مشتریان آرژانتینی در دامنه 300-6% بیشتر می باشند (رودریگز و همکارانش 2009). وان راونسوی و جنیفر (1995) برای پیچیده کردن بیشتر موارد مدعی شدند که مشتریان تحصیل کرده، WTPM را برای محصولات غذایی سبز نشان نمی دهند چون این مشتریان در زمینه کسب اطلاعات مرتبط با منافع و ریسک های غذایی با ادراک هستند. کاناواری و همکارانش (2002) بحث کردند که برخی مشتریان مایل به پرداخت قیمت حق بیمه برای محصولات عاری از حشره کش نیستند چون این مشتریان بر این باور بودند که مردم نباید برای ایمنی محصولات پرداخت بیشتری داشته باشند. ماهیت غیرقطعی این یافته ها و دامنه وسیع WTPM گزارشی مرتبط می باشند چون موفقیت استراتژی های بازاریابی مبتنی بر پایداری شرکت ها به جذب محصولات سبز مشتریان بستگی دارد. با توجه به اینکه WTPM مانع کلیدی است که مانع خرید سبز می شود، شناسایی اقدامات بازاریابی که بتوانند این موانع را از میان بردارند، اجباری است. با این حال، تحقیقات کمی درباره استراتژی های موثر شرکت در زمینه بهبود WTPM مشتریان در زمینه محصولات سبز وجود دارد.
Introduction: The 21st-century business landscape is challenged by greater demands for environmental corporate accountability. Today, businesses receive increased pressure from stakeholders (community members, supply chain partners, etc.) to incorporate an environmental sustainability agenda into their corporate strategies (Johnstone and Tan, 2015). “The goals of social good and business success are no longer an either/or proposition but are being increasingly interwoven into an ‘ecopreneuring’ paradigm” (Pujari et al., 2003, p. 658). In fact, more and more firms have spent significant financial resources to develop and produce green products. For example, General Motors is estimated to spend upwards of $2.5 billion a year on R&D for alternative energy vehicles (Gleim et al., 2013). Similarly, Mark & Spencer, a UK-based department store chain, has spent more than $50 million in re-creating a sustainable supply chain operation (e.g., using only sustainable raw materials) (Wheeland, 2016). However, despite costly sustainable initiatives implemented by firms, the extant evidence evaluating consumers’ willingness to more (WTPM) for green products has been mixed. For example, one study found that the most concerned Spanish consumers were willing to pay a price premium of 22–37% for green food products (Sanjuán et al., 2003). Japanese consumers were reported to be willing to pay a premium of 8–22% for green food products (Sakagami et al., 2006). Vladicka and Cunningham (2002) found that most Canadian respondents were willing to pay 10% more for green products, but the WTPM of Argentinean consumers was in a highly broad range of 6–300% (Rodríguez et al., 2009). To complicate things even further, Van Ravenswaay and Jennifer (1995) asserted that highly educated consumers did not show WTPM for green food products because these consumers are savvy in obtaining information on food risks and benefits. Canavari et al. (2002) also argued that some consumers were not willing to pay price premiums for free-of-pesticide products because these consumers believed that people should not have to pay more for product safety. The nonconclusive nature of these findings and the wide range of reported WTPM are concerning, because the success of the firms’ sustainability- directed marketing strategies depends on consumers’ uptake of green products. Given that WTPM is a key barrier that impedes green purchase, it is imperative to identify marketing actions that can alleviate this barrier. Yet, scant research exists on effective corporate strategies in regards to improving consumers’ WTPM for green products.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.