دانلود ترجمه مقاله عملکرد شرکت های خانوادگی: تاثیر جنسیت در مدیریت

1. مقدمه 2. مروری بر مقالات 3. روش تحقیق 4. نتایج 5. نتیجه گیری

هدف: هدف این مقاله، تحلیل اثر جنسیت، در سطح مدیریت، بر عملکرد شرکت خانوادگی می باشد. طراحی/روش تحقیق/رویکرد: اندازه شرکت، سن، منطقه و بخش تجاری به عنوان متغیرهای کنترلی برای تایید متناسب بودن مدل با نظریه، استفاده شد. مدل های تابلویی دینامیک GMM، برای کنترل کردن (ثابت نگه داشتن) این موارد استفاده شد: درون زادی، مشخصات زمان پایا (غیرمتغیر با زمان)؛ همخطی احتمالی بین متغیرهای مستقل؛ اثرات از نادیده گیری احتمالی متغیرهای مستقل؛ حذف اثرات فردی غیرمشاهده و تخمین صحیح رابطه بین متغیر وابسته در دوره های قبلی و فعلی. این مطالعه از داده های 1999 شرکت خانوادگی پرتغالی، از 2006 تا 2014 استفاده کرد. یافته ها: نتایج، فرضیه های بدست آمده از ادبیات حاکمیت شرکتی را تایید می کند که بحث می کند که تنوع هیئت مدیره، ارتباط بالقوه مثبتی با عملکرد شرکت دارد، و نشان دهنده آن است که وجود یک عنصر خانم در جهت شرکت های خانوادگی، تاثیرات مثبتی بر عملکرد آنها، در مقایسه شرکت های تنها دارای عناصر مرد، دارد. همچنین، نتایج نشان می دهند که منطقه و بخش فعالیت، عوامل موثر بر عملکرد شرکت خانوادگی می باشند. در آخر اینکه، این مطالعه تایید می کند که اندازه و سن شرکت، متغیرهایی هستند که به تبیین چرخه حیات این شرکت ها کمک می کنند. اصالت/ارزش: این مطالعه در ادبیات مربوط به شرکت های خانوادگی مرتبط با اثر جنسیت بر عملکرد شرکت خانوادگی، مشارکت می کند. استفاده از مدل های داده های تابلویی پویا، مشارکتی قوی برای این دارد، زیرا مسئله درونزادی در اینجا بدرستی از طریق استفاده از این مدل ها، و تخمین صحیح رابطه بین متغیر وابسته در دوره های قبلی و فعلی، مورد بررسی قرار می گیرد. مقدمه: در این سالها، پیشرفت قابل توجهی به سمت برابری جنسیتی در مدیریت شرکت حاصل شده است. این مورد در سطح جهان مشاهده می شود و برای مثال، ایگلی و کارلی (2003) به این حقیقت در مورد ایالات متحده، هم در شرکت ها و هم سیاست ها، اشاره می کنند. جدیدتر از آنها، رودریگوئز-آریزا و همکاران (2017)، همین موضوع را در مطالعه خود خاطر نشان کردند و یک نمونه از شرکت های غیرمالی در کانادا ، دانمارک، فنلاند، فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند، اسپانیا، سوئد، انگلیس و آمریکا، را مورد مطالعه قرار دادند. توجه و علاقه به این موضوع در کشورهای در حال توسعه نیز رشد پیدا کرده است و تعداد محدودی مطالعات در مورد این مسئله در آن کشورها، بخاطر تفاوت ساختارهای اجتماعی بین کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه و همچنین نقش های اجتماعی مرتبط با مردان و زنان است (خلیفه و چالوهی، 2013). در واقع، معرفی و وارد شدن سهمیه های اجباری در چندین کشور باعث وارد شدن تعداد بیشتری از زنان در هیئت مدیره شد (ژینگ و گونزالز، 2015؛ آدامز ، 2016). با اینکه نقش زنان در کسب و کار و در جامعه بطور کلی در سالهای اخیر تغییر پیدا کرده است، برابری واقعی بین مردان و زنان هنوز حاصل نشده است (رودریگوئز-آریزا و همکاران، 2017).

Purpose – The purpose of this paper is to analyse the impact of gender (F/M), at the management level, on the family company’s performance. Design/methodology/approach – Company size, age, region and business sector were used as control variables in order to confirm the adjustment of the model to the theory. GMM dynamic panel models were used in order to control for: endogeneity; time-invariant characteristics; possible collinearity between independent variables; effects from possible omission of independent variables; elimination of non-observable individual effects; and the correct estimation of the relationship between the dependent variable in the previous and current periods. The study used data from 199 Portuguese family companies, from 2006 to 2014. Findings – The results confirm the hypothesis from corporate governance literature, which argues that board diversity is potentially positively related to firm performance, showing that the presence of a female element in family firms’ direction has positive impacts on their performance, compared to those with only male elements. Also, the results show that region and sector of activity are factors influencing family firm performance. Finally, the study confirms that company size and age are variables helping to explain these companies’ life-cycle. Originality/value – The study contributes to the literature on family firms regarding the effect of gender on family firm performance. The use of dynamic panel data models will make a strong contribution to this, as the problem of endogeneity is dealt with correctly here through using these models, and the possible collinearity between independent variables and correct estimation of the relationship between the dependent variable in previous and current periods. Introduction: Over the years, there has been noticeable progress towards gender equality in company management. This is observed worldwide and, for example, Eagly and Carli (2003) refer to this fact in the case of the USA, in both firms and politics. More recently, Rodríguez-Ariza et al. (2017) highlight the same in their study, considering a sample of quoted non-financial firms in Canada, Denmark, Finland, France, Germany, Italy, the Netherlands, Spain, Sweden, the UK and the USA. Interest in this subject in developing countries has also grown, and the limited number of studies on the issue in those countries is due to the differences in social structures between developed and developing countries, as well as the social roles associated with men and women (Khalife and Chalouhi, 2013). Indeed, the introduction of compulsory quotas in several countries has led to a larger number of women in the boardroom (Xing and Gonzalez, 2015; Adams, 2016). Although the roles of women in business and in society in general have changed in recent years, real equality between men and women has yet to be achieved (Rodríguez-Ariza et al., 2017).