دانلود ترجمه مقاله عوامل موفقیت در نوآوری محصول پایدار زیست محیطی
عنوان فارسی |
عوامل موفقیت در نوآوری محصول پایدار زیست محیطی: مروری سیستماتیک بر تحقیقات پیشین |
عنوان انگلیسی |
Success factors for environmentally sustainable product innovation: a systematic literature review |
کلمات کلیدی : |
  نوآوری؛ توسعه محصول؛ پایداری؛ محصولات سبز |
درسهای مرتبط | مدیریت نوآوری |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 11 | نشریه : ELSEVIER |
سال انتشار : 2014 | تعداد رفرنس مقاله : 93 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت : ندارد | وضعیت ترجمه مقاله : انجام نشده است. |
1. مقدمه 2. روش 3. مروری بر تحقیقات در زمینه نوآوری محصولات پایدار محیطی 4. فاکتورهای موفقیت نوآوری پایدار محیطی 5. نتیجه گیری
مقدمه: نوآوری به معنای ایجاد تغییر یا ارائه خلاقیت است (تید و همکاران, 2001). در ابتدای قرن بیستم, شومپیتر (1939) اظهار داشت که توسعه اقتصادی به طور مستقیم به نوآوری وابسته است. بنا به گفته به او, نوآوری میتواند شکل محصولات جدید, فرآیندهای تولید جدید یا روشهای جدید, بازارهای جدید یا حتی منابع جدید عرضه را به خود بگیرد. از آن زمان به بعد, مفهوم نوآوری به طور گسترده مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاست (برای مثال, تحقیقات اخیر در خصوص مفهوم مدلهای کسبوکار مستند شده توسط بونز و همکاران, 2013; اشنایدر و اسپیت, 2013), اما جنبه اصلی نوآوری به عنوان یک عامل تعیینکننده در تغییر و پیشرفت اقتصادی حفظ شدهاست. با توجه به بافت رقابت فزاینده اقتصاد معاصر و هم ارزی از نظر عرضه در بسیاری از بخشهای بازار, استدلال میشود که نوآوری میتواند از تمایز پشتیبانی کرده و مزیت رقابتی پایدار را ایجاد کند. با این حال, به غیر از توسعه استراتژیک و اقتصادی, امروزه نوآوری به عنوان یک نیاز مهم درک میشود که باید به گونهای اجرا شود که مسایل اجتماعی و زیست محیطی نیز مورد بررسی قرار گیرند. این جنبه خاص, معیارهای سهگانه پایداری (مفهوم ارائه شده توسط الکینگتون (1997) مرتبط با ارزیابی نتایج یک سازمان باید با ابعاد محیطی, اقتصادی و اجتماعی مرتبط) را تایید میکند. بنابراین, تلاش برای سطوح عملکرد پایدار برای محیطزیست نه تنها مرتبط با محیطزیست و اکولوژیست ها, بلکه به دانشمندان علوم اجتماعی, سیاسی, اقتصادی و مدیریتی میباشد. در این زمینه, دولت, جامعه و بازار, نیروهای خود را به سمت افزایش آگاهی زیستمحیطی شرکتها و شرکتها سوق میدهند (رابرتز, 2003; ماتوس و هال, 2007; گولد و همکاران, 2010). به همین دلیل است که مدیریت سازمانی باید نه تنها مدلهای تجویزی و استراتژیهای آگاهانه را بپذیرد, بلکه شامل مدلهای توصیفی و استراتژیهای پدید آورنده است که رشد سازمانی را از طریق فعالیتهای تاثیر محیطی پایین مورد بررسی قرار میدهد (شارفمن و همکاران, 2009). با توجه به اینکه چندین شرکت با محدودیتهای رشد مواجه هستند, به دلیل مشکلات زیستمحیطی, عمل نوآوری پایدار حتی اهمیت بیشتری دارد (زیدیسین و سیفرید, 2001; هانزفیلد و همکاران, 2005; ژو و همکاران, 2008، شارفیمان و همکاران، 2009). برای مواجهه با این چالش حیاتی, ارائه نوآوریهای تکنولوژیکی و سازمانی جهت بهبود کیفیت زیستی و در نظر گرفتن نیازهای زیستمحیطی فعلی و آتی به شدت مورد نیاز است.
Introduction: Innovation means change or novelty (Tidd et al., 2001). At the beginning of the 20th century, Schumpeter (1939) stated that economy expansion is directly dependent on innovation. According to him, innovation can take the form of new products, new production processes or methods, new markets or even new sources of supply. Since then, the concept of innovation has been extensively discussed and improved upon (see, for instance, the recent interest in the concept of business models documented by Boons et al., 2013; Schneider and Spieth, 2013), but the core aspect of novelty as determinant of change and economic progress has been preserved. Given the increasingly competitive context of the contemporary economy, as well as equivalence in terms of offering in many market segments, it is argued that innovation can support differentiation and generate sustainable competitive advantage for organizations. However, other than developing strategically and economically viable novelty, innovation nowadays is understood as a latent need that has to be undertaken in a way that social and environmental issues are also contemplated. This particular aspect validates the sustainability triple bottom line approach, concept introduced by Elkington (1997) according to which an organization’s results must be measured against the interrelated environmental, economic and social dimensions. Thus, the quest for environmentally sustainable performance levels is relevant not only to environmentalists and ecologists, but also to social, political, economic and managerial scientists and practitioners. In this context, government, society and market are driving forces towards the increase in both consumers’ and companies’ ecological awareness (Roberts, 2003; Matos and Hall, 2007; Gold et al., 2010). This is why organizational management must acknowledge not only prescriptive models and deliberate strategies, but also descriptive models and emergent strategies that contemplate organizational growth through low environmental impact practices (Sharfman et al., 2009). Considering that several companies face growth limits because of environmental issues, the practice of sustainable innovation deserves even greater importance (Zsidisin and Siferd, 2001; Handfield et al., 2005; Zhu et al., 2008; Sharfman et al., 2009). To face this pressing issue, dissemination of technological and organizational innovation oriented towards improving life quality and considering both current and future environmental needs is required.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.