دانلود ترجمه مقاله مطالعه ای بر مدیریت سود، بنیان سرمایه و محیط های شرکتی
عنوان فارسی |
مدیریت سود، بنیان سرمایه و جایگاه محیط های شرکتی |
عنوان انگلیسی |
Earnings management, capital structure, and the role of institutional environments |
کلمات کلیدی : |
  مدیریت سود و درآمد؛ مناقشات عامل؛ ساختار سرمایه تجربی؛ محیط های سازمانی |
درسهای مرتبط | مدیریت سود |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 66 | نشریه : ELSEVIER |
سال انتشار : 2016 | تعداد رفرنس مقاله : 61 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت :
ندارد سفارش پاورپوینت این مقاله |
وضعیت ترجمه مقاله : انجام شده و با خرید بسته می توانید فایل ترجمه را دانلود کنید |
1. مقدمه 2. انگیزه تئوریک و فرضیات تجربی 3. طراحی تجربی 4. داده ها و نمونه 5. نتایج تجربی 6. مسائل درون زایی و تست های مرتبط با دقت 7. نتیجه گیری
مقدمه: یک مسئله اصلی در امورمالی شرکتها، نحوه تصمیم گیری آنها در زمینه ساختار- سرمایه می باشد. تئوری توازن پیش بینی می کند که اهرم مالی بهینه باید براساس توازن بین مزایا و هزینه بدهی باشد. برای مثال اولی شامل صرفه جویی در مالیات، کاهش هزینه نمایندگی بین مدیر و سهامدار می باشد. برای مثال دومی شامل هزینه های ورشکستگی/ هزینه بحران مالی، تناقض نمایندگی بین سهامدار و بدهکار می باشد (گراهام و لییری، 2011). نظریه سلسله مراتبی میرز و مجلوف (1984) نشان می دهد که شرکتها از سلسله مراتب مالی طراحی شده برای حداقل سازی هزینه های انتخاب نامناسب حاصل از صدور مجوز (گراهام و لییری، 2011، ص 310) پیروی می کنند. مطالعات تجربی موجود درباره ساختار- سرمایه از مشخصات صنایع و شرکتها برای تبیین تنوع اهرم مالی استفاده می کنند. مدیریت درآمد بعنوان پروکسی مهم کیفیت اطلاعات ارائه شده توسط خودی ها به بیگانگان (Ng، 2011) در آثار موجود نادیده گرفته شده است. درک نقش مدیریت درآمد در تعیین مهار مهم است چون همانگونه که لئوز و ویزوکی (2003) اشاره می کنند، خودی ها در تلاش برای حمایت از مزایای کنترل خصوصی خود، از مدیریت درآمد برای پنهان کردن عملکرد شرکت در مقابل خارجی ها (ص 505) استفاده می کنند. بدهکارانی همچون بانکها برای صدور وام بانکی و هزینه وام مربوطه بر کیفیت درآمد تکیه دارند (باهارات، ساندر و ساندر 2008). ثروت سهامداران نه تنها تحت تاثیر رابطه بین درآمد و سود سهام می باشند بلکه تحت تاثیر رابطه بین مدیریت درآمد و ارزش شرکتها قرار دارند (نقدینگی بالا یا هزینه پایین حقوق صاحبان سهام). این مقاله با بررسی تاثیر مدیریت درآمد بر اهرم شرکتی در سراسر جهان، این شکاف را پر می کند. تحقیقات زیادی وجود دارند که نقش مهم محیط های سازمانی در تعیین تصمیمات ساختار- سرمایه را مشخص می کنند. همانطور که راجان و زینگالاس (1995) بیان می دارند: دیدگاه سازمانها مهم است چون می توانند بر همبستگی متقاطع داخل کشوری بین اهرم و عوامل تاثیرگذار باشند (ص 1422). این مطالعات نشان می دهند که شرکتهای فعال در محیط های سازمنی قوی تر از اهرم مالی پایین تر استفاده می کنند. توجیه این یافته می تواند این باشد که حمایت از سرمایه گذار قوی و اجرای قانونی، اختلافات سازمانی را کاهش می دهد (لاپورتا، لوپز- دسیلانس، شلیفر و ویشنی (1998 و 2002)). بعلاوه، تکیه بر محیط های سازمانی جهت کاهش اختلافات سازمانی هیچ ارزش مازادی برای شرکتها ندارد چون محیط های سازمانی خارج از کنترل شرکتها می باشند. به جای آن، استفاده از اهرم مالی می تواند به هزینه ورشکستگی و هزینه بدهی سازمان منجر شود (یعنی افزایش بدهی و مسائل جایگزینی دارایی)؛ البته اهرم مالی می تواند همچون مکانیسم کنترل خارجی در کاهش اختلافات سازمانی ناشی از جدایی مالک و کنترل مرتبط با مدیریت درآمد عمل کند. خلاصه اینکه اگر حمایت از سرمایه گذار جایگزین بدون هزینه برای اهرم مالی برحسب نقش آنها در کاهش اختلافات سازمانی بین مدیران و سهامداران باشد، دراینصورت، باید فرض کرد که اهرم مالی در میان شرکتهای دارای اختلافات سازمانی بالاتر بوده و این رابطه در کشورهایی با حمایت قوی سرمایه گذار باید کمتر باشد. در مقابل، اگر حمایت از سرمایه گذار و اهرم مالی مکمل باشند، در اینصورت باید بین اهرم و شدت مشکلات سازمانی در کشورهایی با حمایت قوی تر از سرمایه گذار انتظار رابطه را داشت.
Introduction: One primary question in corporate finance is how firms make their capital-structure decisions. The trade-off theory predicts that the optimal financial leverage should be chosen based on a trade-off between the benefits and costs of debt. The former includes, for example, tax savings, reduced agency cost between manager and shareholder. The latter includes, for example, bankruptcy costs/financial distress costs, agency conflicts between shareholder and debt holder (Graham and Leary (2011)). The pecking order theory by Myers and Majluf (1984) suggests that “...firms follow a financing hierarchy designed to minimize adverse selection costs of security issuance” (Graham and Leary (2011), p.310). The existing empirical capital-structure studies have endeavored to use firm and industry characteristics to explain the variation of financial leverage. Earnings management, as an important proxy for information quality presented by insiders to outsiders (Ng (2011)), is surprisingly ignored from the existing literature. Understanding the role of earnings management in determining leverage is important, because, as Leuz, Nanda, and Wysocki (2003) mention, “...insiders, in an attempt to protect their private control benefits, use earnings management to conceal firm performance from outsiders”(p.505). Debtors, like banks, rely on earnings quality to issue bank loans and charge the corresponding loan prices (Bharath, Sunder and Sunder, 2008). Shareholders’ wealth are influenced by the linkage not only between earnings and stock returns, but also between earnings management and firm values (higher liquidity or lower cost of equity capital). This paper tries to fill this gap by investigating the impact of earnings management on leverage at firm level across the world. There is growing research that highlights the important role of institutional environments in determining capital-structure decisions. As Rajan and Zingales (1995) point out, “...the view of institutions is important because they may affect the within-country cross-sectional correlation between leverage and factors...”(p.1422). These studies find that firms operating in stronger institutional environments tend to use lower financial leverage. One possible explanation for this finding is that strong investor protection and legal enforcement mitigate agency conflicts (La Porta, Lopez-de-Silanes, Shleifer, and Vishny (1998 and 2002)). Furthermore, relying on institutional environments in mitigating agency conflicts does not carry incremental costs for individual firms be- cause institutional environments are broadly thought to be set beyond firms’ control. Instead, using financial leverage may result in bankruptcy costs and agency cost of debt (i.e., debt overhang and asset substitution problems), though financial leverage may serve as an external control mechanism in reducing the agency conflicts arisen from the separation of ownership and control in associating with earnings management. In sum, if investor protection is a costless substitute for financial leverage in terms of their roles in reducing the agency conflicts between managers and shareholders, then one should hypothesize that financial leverage is higher among firms with more severe agency conflicts and this relation should become less pronounced in countries with stronger investor protection. On the contrary, if investor protection and financial leverage are complements, then one should expect the relation between leverage and the severity of agency problem to be more pronounced in countries with stronger investor protection.
محتوی بسته دانلودی:
PDF مقاله انگلیسی ورد (WORD) ترجمه مقاله به صورت کاملا مرتب
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.