دانلود ترجمه مقاله اهرم مالی، سررسید بدهی و سرمایه اجتماعی
عنوان فارسی |
اهرم مالی، سررسید بدهی و سرمایه اجتماعی |
عنوان انگلیسی |
Leverage, debt maturity, and social capital |
کلمات کلیدی : |
  هزینه های نمایندگی؛ ساختار سرمایه؛ سررسید بدهی؛ عدم تقارن اطلاعات؛ سرمایه اجتماعی |
درسهای مرتبط | حسابداری مالی |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 21 | نشریه : ELSEVIER |
سال انتشار : 2019 | تعداد رفرنس مقاله : 105 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت : ندارد | وضعیت ترجمه مقاله : انجام نشده است. |
1. مقدمه 2. داده ها و طرح پژوهش 3. تحلیل های اصلی 4. تعمیم ها و بررسی های مقاوم بودن 5. نتیجه گیری
چکیده – مشاهده کردیم که اهرم مالی شرکت و نسبت های بدنی کوتاه مدت ارتباط منفی با سرمایه اجتماعی (یعنی، تمایل نوع دوستانه و اعتماد متقابل بین مردم درون یک جامعه) دارند. این رابطه در مواردی که در آن مسائل عدم تقارن اطلاعات شدیدتر هستند، پررنگ تر است و برای استفاده از معیارهای جایگزین متغیرهای کلیدی، پرداختن به مسائل درون زادی، بکار گیری تصریح های مدل جایگزین و برآورد همزمان اهرم مالی و بدهی کوتاه مدت، مقاوم است. تحلیل در مورد ساختار بدهی (وام های بانکی در مقایسه با بدهی عمومی) نتایج هماهنگی را نشان می دهد. یافته های ما همراستا با این ایده هستند که سرمایه اجتماعی نیاز به مکانیزم های استقراض شرکتی به عنوان ابزاری برای تسکیل مسائل نمایندگی برای شرکت ها، کاهش می دهد. مقدمه: ساختارهای سرمایه و بدهی یک شرکت می توانند از جهات مختلف بر ارزش آن تاثیر بگذارند. یکی از کانال های خاص، از طریق نحوه تغییر دادن مشوق های مدیریتی و تاثیر بر تصمیمات سرمایه گذاری است (ینسن و مکلینگ، 1976). از این نظر، یافتن سطوح بهینه اهرم مالی و سررسید بدهی شامل سبک سنگین کردن سودها و هزینه های مرتبط با آنها می باشد. برای نمونه، با استفاده اهرم مالی بیشتر و کوتاه کردن سررسید بدهی می تواند مسائل بوجود آمده از تقویت مدیریت را رفع کند (هریس و راویو، 1990؛ ینسن، 1986)، اما در عین حال تعارض های سهامدار-طلبکار و ریسک نقدینگی را به ترتیب علاوه بر تنش مالی بوجود می آورد (برای مثال، جانسون، 2003؛ مایرز، 1977). بنابراین، یکی از متغیرهای اقتصادی که دارای کارکرد جایگزینی منافع اهرم مالی و بدهی کوتاه مدت، و در نتیجه کاهش هزینه های بالقوه مرتبط و ممکن ساختن تخصیص مجدد منابع است، می تواند برای شرکت ارزشمند باشد. در این مقاله، این فرضیه را بیان می کنیم که سرمایه اجتماعی مناسب چنین نقشی می باشد. به پیروی از روش گویسو و همکاران (2004)، سرمایه اجتماعی را به صورت درجه تمایل نوع دوستی و سطح اعتماد متقابل بین مردم درون جامعه، تعریف می کنیم. به بیان ساده، مناطقی که دارای سرمایه اجتماعی زیادی هستند، از افرادی تشکیل شده اند که قابل اعتمادتر، مشارکتی تر و کمتر خودمحور می باشند (برای نمونه به حسن و همکاران، 2017 (ب)؛ جها و چن، 2015؛ جها و کاکس، 2015 مراجعه نمایید). پیشنهاد می کنیم که مدیران در این زمینه ها به احتمال کمتر رفتار نامناسب دارند یا اقداماتی انجام می دهند که ممکن است به سرمایه گذاران ضرر و آسیب برسانند.
We find that both firm leverage and short-term debt ratios are negatively associated with social capital (i.e., the altruistic tendency and mutual trust among people within a community). This relation is more pronounced in cases where information asymmetry problems are more severe and is robust to using alternative measures of key variables, addressing endogeneity issues, employing alternative model specifications, and simultaneously estimating leverage and short-term debt. An analysis on debt structure (bank loans vs. public debt) shows consistent results. Our findings are in line with the idea that social capital lowers the need for corporate borrowing mechanisms as a means to alleviate agency problems for firms. Introduction: The capital and debt structures of a firm can affect its value in many ways. One particular channel is through how they alter managerial incentives and impact investment decisions (Jensen and Meckling, 1976). In this regard, finding the optimal levels of leverage and debt maturity involves trading off the benefits and costs associated with them. For instance, using more leverage and shortening debt maturity can both alleviate problems that arise from management entrenchment (Harris and Raviv, 1990; Jensen, 1986), but at the same time introduce shareholder-creditor conflicts and liquidity risk, respectively, in addition to financial distress (e.g., Johnson, 2003; Myers, 1977). Thus, an economic variable that bears the function of substituting the benefits of leverage and short-term debt, thereby lowering the associated potential costs and allowing the reallocation of resources, can be valuable to the firm. In this paper, we hypothesize that social capital fits such a role. Following Guiso et al. (2004), we define social capital as the degree of altruistic tendency and the level of mutual trust among people within a community. Plainly speaking, high social capital regions comprise of individuals that are more trustworthy, more cooperative, and less self-centered (see, for instance, Hasan et al., 2017b; Jha and Chen, 2015; Jha and Cox, 2015). We propose that managers in these areas are less likely to misbehave or take actions that may harm investors.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.