دانلود ترجمه مقاله احساس شرم و گناه در جوانان با ریسک بسیار بالای روان پریشی
عنوان فارسی |
احساس شرم و گناه در جوانان در معرض خطر بسیار بالای روان پریشی |
عنوان انگلیسی |
Shame and guilt in youth at ultra-high risk for psychosis |
کلمات کلیدی : |
  همدلی؛ نظریه ذهن؛ هیجانات؛ هیجانات خودآگاه؛ روان گسیختگی |
درسهای مرتبط | روانشناسی |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 6 | نشریه : ELSEVIER |
سال انتشار : 2021 | تعداد رفرنس مقاله : 52 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت : ندارد | وضعیت ترجمه مقاله : انجام نشده است. |
1. مقدمه 2. روش ها 3. نتایج 4. بحث و بررسی
چکیده – هدف : احساسات شرم و گناه در افراد در معرض خطر بسیار بالای روان پریشی، به نُدرت مورد تحقیق قرار گرفته است. هدف ما این بود که تفاوت های{احساس} شرم و گناه در ارتباط با همدلی و نظریه ذهن را در جوانان، و بویژه آنهایی که در معرض خطر بسیار بالای روان پریشی قرار دارند، مشخص کنیم. روش ها : ابتدا، 166 جوان در گروه مقایسه سالم، از نظر مستعد بودن برای{احساس} شرم و گناه با استفاده از آزمون هیجان خودآگاه، از لحاظ همدلی و چهار زیردامنه آن ( پریشانی شخصی، توجه همدلانه، دیدگاه گیری و خیال) با بهره گیری از شاخص واکنش پذیری بین فردی، از نظر نظریه ذهن با استفاده از تکلیف داستان های تصویری نظریه ذهن، و به لحاظ عملکرد عصبی- شناختی با بهره گیری از ماتریس های پیشرونده استاندارد رِیوِن، ارزیابی شدند. در گام بعدی، {احساس} شرم و گناه در 24 فرد در معرض خطر بسیار بالای روان پرشی در مقایسه با 24 فرد همسان سازی شده سنی و جنسی در گروه کنترل سالم، ارزیابی گردید. در نهایت، روابط{احساس} شرم و گناه در ارتباط با همدلی و نظریه ذهن را در افراد در معرض خطر بسیار بالای روان پریشی، بدقّت بررسی نمودیم. نتایج : در جوانان سالم، تحلیل رگرسیونی نشان داد که خیال و پریشانی شخصی در شاخص واکنش پذیری میان فردی، عوامل تعیین کننده معنادار{احساس} شرم هستند، درحالیکه دیدگاه گیری و توجه همدلانه در شاخص واکنش گیری میان فردی، تکلیف نظریه ذهن، و ماتریس های پیشرونده استاندارد، متغیرهای پیش بین مستقل{احساس} گناه بودند. در عین حال، در مقایسه با گروه کنترل سالم، افرادی که در معرض خطر بسیار بالای روان پریشی بودند، سطوح بالاتر{احساس} شرم را بروز دادند، که با افزایش پریشانی فردی مرتبط بود. بحث : یافته های ما نشان داد که چهار زیردامنه همدلی، نظریه ذهن، و شناخت عصبی، ارتباط متفاوتی با{احساس} شرم و گناه در جوانان سالم داشتند. با توجه به همبستگی بین احساسات بیش از حد شرم و سطوح بالای بُعد پریشانی فردی در افرادی که در معرض خطر بسیار بالای روان پریشی بودند، اصلاح گرایش موجود به تمرکز بر هیجانات منفی معطوف به خود، هنگام مشاهده پریشانی دیگران، احتمالاً می تواند سرزنش خود و اَنگ به خود در افراد مددخواه را کاهش دهد.
Objective: Feelings of shame and guilt have rarely been investigated in people at ultra-high risk (UHR) for psychosis. We aimed to outline differences in shame and guilt in relation to empathy and theory of mind (ToM) in young people, particularly those at UHR for psychosis. Methods: First, 166 young healthy controls were assessed for their proneness to shame and guilt using the Test of Self-Conscious Affect, empathy and its four subdomains (perspective taking, fantasy, empathic concern, and personal distress) using the Interpersonal Reactivity Index (IRI), ToM using the ToM picture stories task, and neurocognitive performance using the Raven's Standard Progressive Matrices (SPM). Next, we evaluated shame and guilt in 24 UHR individuals comparing them to 24 age- and sex-matched healthy controls. Finally, we explored relationships for shame and guilt in relation to empathy and ToM in the UHR individuals. Results: In the healthy youth, a regression analysis showed fantasy and personal distress in IRI to be significant determinants of shame, while perspective taking and empathic concern in IRI, ToM, and SPM were independent predictors of guilt. Meanwhile, compared to the healthy controls, individuals with UHR exhibited higher levels of shame, which was associated with increased personal distress. Discussion: Our findings showed that four subdomains of empathy, ToM, and neurocognition were differentially associated with shame and guilt in healthy young people. Given the correlation between excessive feelings of shame and high levels of the personal distress dimension of empathy in UHR for psychosis, redressing the tendency to focus on self-oriented negative emotions upon witnessing distress of others could possibly reduce self-blame or self-stigma of help-seeking individuals.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.