دانلود پروپوزال طرحواره های ناسازگار اولیه و تحریف های شناختی در بیماران سرطانی

تحقیقات متعددی نشان داده اند که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و تحریف های شناختی با ابتلا به سرطان رابطه ی معناداری وجود دارد. طرحواره های ناسازگار اولیه الگوهای عمیق و جامدی هستند که در دوران کودکی شکل می گیرند و بر نحوه ی تفکر، احساس و رفتار افراد در بزرگسالی تاثیر می گذارند. این طرحواره ها می توانند ناسازگار و کارآمد نباشند و منجر به مشکلات روانشناختی شوند. تحریف های شناختی الگوهای فکری ناسازگارانه ای هستند که تفسیر فرد از واقعیت را تحریف می کنند و می توانند منجر به افکار و احساسات منفی شوند.

مطالعات نشان داده اند که بیماران سرطانی در مقایسه با افراد عادی، نمرات بالاتری در طرحواره های ناسازگار اولیه، به ویژه طرحواره های استقلال و وابستگی، طرد و تنهایی و کمبود کسب می کنند. همچنین، بیماران سرطانی بیشتر از افراد عادی از تحریف های شناختی مانند تفکر همه یا هیچ، فاجعه سازی، تفکر فیلتر منفی و استدلال ذهنی استفاده می کنند.

این طرحواره ها و تحریف های شناختی می توانند منجر به مشکلات مختلفی در بیماران سرطانی شوند، از جمله اضطراب و افسردگی، کیفیت پایین زندگی، مشکل در انطباق با درمان و افزایش خطر عود بیماری. مداخلات درمانی مختلفی برای کمک به بیماران سرطانی در جهت مقابله با طرحواره های ناسازگار اولیه و تحریف های شناختی وجود دارد، از جمله درمان شناختی رفتاری (CBT)، طرحواره درمانی و ذهن آگاهی.

این مداخلات می توانند به بیماران سرطانی کمک کنند تا طرحواره های ناسازگار اولیه و تحریف های شناختی خود را شناسایی کنند و همچنین تفکر خود را به چالش بکشند و الگوهای فکری سالم تری را اتخاذ کنند؛ همچنین کمک می کند تا با احساسات و هیجانات خود به طور موثرتری مقابله کنند و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند.

در ادامه بهتر است تا در مورد طرحواره های ناسازگار اولیه، توضیحاتی ارائه گردد. طرحواره های ناسازگار اولیه (Early Maladaptive Schemas – EMS) الگوهای عمیق و جامدی هستند که در دوران کودکی شکل می گیرند و بر نحوه ی تفکر، احساس و رفتار افراد در بزرگسالی تاثیر می گذارند. این طرحواره ها بر اساس تجربیات و روابط اولیه ی فرد با مراقبانش شکل می گیرند و می توانند غیرمنطقی، انعطاف ناپذیر و ناسازگار باشند.