دانلود ترجمه مقاله دانش و قابلیت های سازمانی برای تحول ساختاری
عنوان فارسی |
دانش، مهارت ها و قابلیت های سازمانی برای تحول ساختاری |
عنوان انگلیسی |
Knowledge, skills and organizational capabilities for structural transformation |
کلمات کلیدی : |
  قابلیت های سازمانی؛ آموزش مهارت ها؛ دانش کدشده؛ دانش ضمنی؛ توافقات سیاسی؛ خط مشی های صنعتی؛ صنعت پوشاک؛ بنگلادش |
درسهای مرتبط | مدیریت دانش |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 11 | نشریه : ELSEVIER |
سال انتشار : 2019 | تعداد رفرنس مقاله : 46 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت : ندارد | وضعیت ترجمه مقاله : انجام نشده است. |
1. مقدمه 2. انواع دانش 3. رقابت پذیری و انواع قابلیت های سازمانی 4. یادگیری قابلیت های سازمانی 5. شواهدی از صنعت پوشاک در بنگلادش 6. نتیجه گیری
تبدیل ساختاری، افزایش بهره وری و دستیابی به رقابت پذیری در فعالیت های بیش از پیش ارزش بالاتر را ملزم می کند. این فرآیند ممکن است به انواع مختلف شکاف های دانش، محدود باشد. اهمیت دانش کدگذاری شده و روش کار یا مهارت های عملی، بخوبی تشخیص داده شده اند. اما نوع دیگر دانش که به صورت بحرانی بر ارزش هر دو تاثیر می گذارد، وجود دارد. یک جامعه باید شرکت هایی با قابلیت های سازمانی برای سازمان دهی رقابتی تولید داشته باشد بگونه ای که افراد تحصیل کرده و ماهر بتوانند به نحو سودآور استخدام شوند. این یک نوع خاص از دانش جمعی است که با دانش و طرز کار کدگذاری شده و نهفته در افراد، متمایز است. بدون قابلیت های سازمانی مناسب، سرمایه گذاری ها در انواع دیگر دانش ممکن است نتوانند به بازده کافی دست پیدا کنند. قابلیت های سازمانی لازم می توانند از پایه، متوسط تا پویا، براساس اینکه شرکت ها در این بخش در حال پیشرفت یا نوآوری هستند، تنوع باشند. استراتژی های یادگیری موثر باید شکاف های دانش به هم وابسته را شناسایی و هدف گیری کنند و برای انجام این کار به نحو موثر، همچنین باید مسائل اقتصادی موسساتی و سیاسی متمایز را برای پیاده سازی، تشخیص دهند. نکات عمومی با ارجاع به پیدایش صنعت پوشاک در بنگلادش و چالش های پیش روی ارتقای آن، نشان داده می شوند. مقدمه: تحول ساختاری پایدار، افزایش بهره وری در همه بخش های مختلف و دستیابی به رقابت پذیری در بخش های بیشتر ارزش افزا، را ملزم می کند. عدم وجود سطوح مناسب دانش، مهارت ها و قابلیت ها می تواند این فرآیندها را کند کنند. اکثر مطالعات شکاف های دانش، به هم وابستگی بین انواع مختلف دانش را نادیده می گیرند. اثرات اقتصادی سرمایه گذاری ها بر دانش، عملاً با توجه به سرمایه گذاری در آموزش رسمی، یا سالیان تحصیل در مدرسه، به عنوان معیار سطوح و افزایش دان، مورد مطالعه قرار گرفته اند (رومر، 1986؛ لوکاس، 1990). فرض صریح این است که سرمایه گذاری ها در آموزش رسمی، همبستگی خوبی با توسعه همه نوع دانش دارد، فرضی که در اینجا استدلال می کنم بسیار گمراه کننده است. این فرض، در بسیاری از تخمین های تجربی از شکاف های دانش که بر آموزش رسمی تاکید می کنند، مشترک است. برای نمونه، یک مطالعه تخمین می زند که در سال 2020، رشد بخش های دارای فنآوری بالاتر احتمالاً بخاطر کمبود جهانی 40 میلیون کارمند تحصیل کرده (13 درصد از تقاضا) و رشد بخش های بسیار نیازمند به کارگر بخاطر کمبود 45 میلیون کارگر دارای دیپلم (15 درصد از تقاضا)، محدود می شود. در عین حال، احتمالاً عرضه مازاد 90 تا 95 میلیون کارگر غیرماهر (10 درصد از این طبقه) را خواهیم داشت (دابز و همکاران، 2012).
Structural transformation requires raising productivity and achieving competitiveness in increasingly higher-valued activities. This process can be constrained by different types of knowledge gaps. The importance of codified knowledge and practical know-how or skills are well recognized. But another type of knowledge critically affects the value of both. A society must have firms with the organizational capabilities to organize production competitively so that educated and skilled people can be employed profitably. This is a specific type of collective knowledge distinct from the codified knowledge and know-how embodied in individuals. Without appropriate organizational capabilities, investments in other types of knowledge can fail to achieve adequate returns. The required organizational capabilities can range from basic, intermediate to dynamic, depending on whether firms in the sector are catching up or innovating. Effective learning strategies have to identify and target interdependent knowledge gaps and to do this effectively, they also have to recognize distinct institutional and political economy problems of implementation. The general points are illustrated with reference to the emergence of the garments industry in Bangladesh and the challenges facing its upgrading. Introduction: Sustainable structural transformation requires raising productivity across different sectors and achieving competitiveness in progressively higher value-adding sectors. The absence of appropriate levels of knowledge, skills and capabilities can slow down these processes. Most studies of knowledge gaps ignore the interdependencies between different types of knowledge. The economic effects of investments in knowledge have usually been studied by looking at investments in formal education, or years of schooling, as the measure of levels and increases in knowledge (Romer, 1986; Lucas, 1990). The implicit assumption is that investments in formal education correlate well with the development of all types of knowledge, an assumption that I will argue is very misleading. This assumption is shared in many empirical estimates of knowledge gaps which focus on formal education. For instance, one study estimates that by 2020 the growth of higher-technology sectors is likely to be constrained by a global shortfall of 40 million college-educated workers (13 percent of demand) and the growth of labour-intensive sectors by a shortfall of 45 million workers with secondary education (15 percent of demand). At the same time, there is likely to be an excess supply of 90–95 million unskilled workers (10 percent of this category) (Dobbs et al., 2012).
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.