دانلود ترجمه مقاله ارتباط رفتار اخلاقی، توانایی ممیزی و فرار مالیاتی

1. مقدمه 2. مروری بر مقالات 3. چارچوب نظری و فرضیات 4. روش تحقیق 5. یافته ها 6. بحث و بررسی و نتیجه گیری

چارچوب نظری و فرضیات: بررسی های صورت گرفته حاکی از آن است که نظریه سازمانی برای بررسی تأثیر عوامل سازمانی بر رویه‌های شرکتی در مطالعات متعدد اعمال شده است (یوآنو و سرافیم،2012; لین و همکاران، 2017; نیکولایوا و بیچو، 2011؛ یانگ و ریورز، 2009). بر طبق این نظریه، شکل گیری رفتار شرکت‌ها تحت تاثیر هر دو نهادهای غیررسمی (یعنی قوانین نانوشته پذیرفته‌شده اجتماعی) و نهادهای رسمی (یعنی قوانین و مقررات مدون) می باشد (کمپبل، 2006، 2007؛ دی ماجیو و پاول، 1983). لازم به ذکر است که فشارهایی که توسط این نهادهای غیررسمی و رسمی بر سازمان ها تحمیل می شود می تواند به عملکردهای همگن در حوزه سازمان منجر شود (دی ماجیو و پاول، 1983). همچنین دی ماجیو و پاول (1983) فرآیند همگن سازی ایجاد شده از طریق این نهادهای غیررسمی و رسمی را به عنوان ایزومورفیسم اجباری توصیف می کنند. همچنین ادراکات اجتماعی در زمینه عمل اخلاقی می تواند مقاصد رفتاری و قضاوت های اخلاقی افراد را در خصوص مقبولیت یا عدم مقبولیت یک رفتار شکل دهد (شفر و وانگ، 2018). با توجه به اینکه، هنجارهای اجتماعی ادراک شده، یک نهاد غیررسمی است که مقاصد، قضاوت ها و انگیزه های درونی افرادی که شرکت ها را مدیریت و کنترل می کنند را تحت تأثیر قرار می دهد، این هنجارها می توانند تصمیمات سطح شرکت در زمینه فرار مالیاتی را تحت تاثیر قرار دهند (شفر و وانگ، 2018). همچنین افراد ممکن است در مورد تمکین مالیاتی از انگیزه ذاتی قوی برای پرداخت مالیات خود برخوردار باشند که از طریق هنجارهای فرهنگی یا اجتماعی هدایت می شود (لوتمر و سینگال، 2014). همچنین نقض هنجارهای اجتماعی در این زمینه به هزینه های اخلاقی بالاتری منجر می شود (تورگلر و اسچیندر 2009). لازم به ذکر است که نهادهای رسمی (نظیر، دولت ها، نهادهای نظارتی، ادارات مالیاتی، و غیره) با وضع قوانین و مقررات، اعمال جریمه ها (نظیر مالیات معوقه، بهره، جریمه و غیره) می توانند مانع فرار مالیاتی شرکت ها (هاسلدین و لی 1999). افزایش تعداد ممیزی ها (آلم و تورگلر 2011) و ارتقای محیطی سرشار از انطباق پذیری در بین شهروندان شوند (بام- آلدرید و همکاران، 2013). همچنین، مؤسسات رسمی قوی می توانند محیط اطلاعاتی شفاف تری ایجاد کنند که شرکت ها را تشویق می کند تا شفافیت بیشتری را در زمینه سیاست های مالیاتی و گزارش های خود داشته (کاناگارتنام، لی، لیم، و لوبو، 2018) و از قوانین مالیاتی پیروی کنند (لانیس و ریچاردسون، 2011). همچنین محیط نهادی می‌تواند بر ادراکات انصاف در یک حوزه قضایی تأثیر گذار بوده و به شکل گیری نگرش شرکت‌ها در زمینه گزارش‌های مالیاتی منجر شود. از این رو، یک سیستم مالیاتی ناعادلانه و دولتی که چندان موثق و معتبر نیست، به افزایش انگیزه افراد برای منطقی کردن رفتار تقلب مالیاتی شان منجر می شود. (تورگلر 2005). از اینرو، مالیات دهندگان در حوزه های قضایی که سیستم مالیاتی ناعادلانه است (تورگلر 2003،2005)، در جایی که اعتماد به دولت پایین است (ریچاردسون، 2008)، جایی که سطح بالایی از فساد حکمفرماست (تورگلر و اسکیندر 2009؛ تورگلر، 2005)، و در جایی که تبعیض بالایی وجود دارد (لین و همکاران، 2017) از انجام تعهدات مالیاتی خود امتناع می کنند. از طرف دیگر، در صورتیکه مالیات دهندگان درک کنند که مالیات های آنها توسط دولت به خوبی مصرف می شود، از سوی قانون حمایت می شوند و منافع آنها در نهاد های دولتی در نظر گرفته می شود (تورگلر و اسکیندلر 2009) و در نتیجه تمایل آنها برای فرار مالیاتی به طور گسترده ای کاهش می یابد. بنابراین، این فرضیه را مطرح می‌کنیم که با رعایت راهکارهای فوق، فرار از پرداخت مالیات توسط نهادهای غیررسمی (یعنی اخلاق شرکت‌ها) و نهادهای رسمی (استانداردهای حسابرسی قوی) در سطح فرار مالیاتی به طور چشمگیری کاهش می‌یابد.

Theoretical framework and hypotheses: Institutional theory has been used in numerous studies to explore the influence of institutional factors on corporate practices (Ioannou&Serafeim, 2012; Lin et al., 2017; Nikolaeva&Bicho, 2011; Yang & Rivers, 2009). The theory states that corporate behavior is shaped by both informal institutions (i.e., socially accepted unwritten rules) and formal institutions (i.e., codified laws and regulations) (Campbell, 2006, 2007; DiMaggio & Powell, 1983). The pressures exerted on organizations by these informal and formal institutions may result in homogeneous practices in the organization’s field (DiMaggio & Powell, 1983). DiMaggio and Powell (1983) define the process of homogenization created by these informal and formal forces as coercive isomorphism.Societal perceptions of the morality of an action can shape individuals’ behavioral intentions and ethical judgments about whether a behavior is acceptable or unacceptable (Shafer & Wang, 2018). Because perceived social norms are an informal institution that affects the intentions, judgments, and intrinsic motivations of the individuals who manage and control companies, these norms can influence corporate-level decisions on tax evasion (Shafer & Wang, 2018). In the case of tax compliance, individuals may have a strong intrinsic motivation to pay their taxes that is driven by cultural or social norms (Luttmer& Singhal, 2014). In this context, the violation of social norms would result in higher moral costs (Torgler& Schneider, 2009). Formal institutions (i.e., governments, regulatory bodies, tax administrations, etc.) can deter companies from evading taxes by setting rules and regulations, imposing penalties (i.e., back taxes, interest, fines, etc.) (Hasseldine& Li, 1999), increasing the number of audits (Alm&Torgler, 2011), and promoting an environment of compliance among citizens (Bame-Aldred et al., 2013). Strong formal institutions can create a more transparent information environment that prompts companies to be transparent about their tax policies and reporting (Kanagaretnam, Lee, Lim, & Lobo, 2018) and to comply with tax laws (Lanis& Richardson, 2011). The institutional setting can also impact the perceptions of fairness in a jurisdiction, which would in turn shape corporate attitudes toward tax reporting.9 From this point of view, an unfair tax system and a government that is not trusted would enhance the individuals’ incentives to rationalize their tax-cheating behavior (Torgler, 2005). Thus, taxpayers would refuse to fulfill their tax obligations in jurisdictions where the tax system is unfair (Torgler, 2003, 2005), where trust and confidence in the government are low (Richardson, 2008), where the corruption level is high (Torgler& Schneider, 2009; Torgler, 2005), and where favoritism is widespread (Lin et al., 2017). On the other hand, if taxpayers perceive that their taxes are spent well by the state, they are protected by the rule of law, and their interests are represented in the state’s institutions (Torgler& Schneider, 2009), their willingness to evade taxes will decrease. Hence, we hypothesize that tax evasion is mitigated by the institutional factors characterized by informal institutions (i.e., corporate ethics) and formal institutions (i.e., strong auditing standards) on the level of tax evasion.