دانلود ترجمه مقاله تاثیر ISO 9000 و EFQM بر روی استفاده از روش های کار انعطاف پذیر
عنوان فارسی |
تاثیر ISO 9000 و EFQM بر روی استفاده از روش های کار انعطاف پذیر |
عنوان انگلیسی |
The impact of ISO 9000 and EFQM on the use of flexible work practices |
کلمات کلیدی : |
  ISO 9001؛ سازمان کار؛ مدیریت منابع انسانی؛ مطالعه تجربی؛ مدیریت کیفیت |
درسهای مرتبط | مدیریت کیفیت و بهره وری |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 10 | نشریه : ELSEVIER |
سال انتشار : 2011 | تعداد رفرنس مقاله : 45 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت :
ندارد سفارش پاورپوینت این مقاله |
وضعیت ترجمه مقاله : انجام شده و با خرید بسته می توانید فایل ترجمه را دانلود کنید |
1. مقدمه 2. مدیریت کیفیت و شیوه های کار سازمان 3. روش تحقیق 4. بررسی نتایج 5. نتیجه گیری و پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده
4. بررسی نتایج: جدول شماره 4 نتایج به دست آمده در برآورد مدل های مربوط به متغیرهای زیر را نشان می دهد: درصد کارکنان در گروه های بهبود، درصد کارکنان در تیم های خود مختار برای کارهای عادی و درصد کارکنان در تیم های مستقل برای توسعه پروژه های جدید. اولاً، همانطور که مشاهده می شود، یک رابطه مثبت و معنی دار آماری بین پذیرش یک سیستم مدیریت کیفیت بر اساس ISO 9000 و درصد کارکنانی که در تیم های بهبود کار می کنند وجود دارد. اثر مشابهی، در رابطه با پذیرش مدلEFQM خود ارزیابی شونده شناسایی شده است. بنابراین، این امکان وجود دارد که فرضیه 1 و 2 در رابطه با این کار سازمان تاییدشود. با این حال، این موضوع در فرضیه سوم اتفاق نمی افتد. نتایج آزمونWald نشان می دهد که هیچ تفاوت معنی داری بین اثر پذیرش ISO 9000 و پذیرش EFQM روی درصد کارکنانی که در تیم های بهبود شرکت می کنند وجود ندارد. ستون دوم در جدول 4 نتایج به دست آمده از مدل دوم tobit که فرضیه رابطه تیم های مستقل برای عملکرد وظایف عادی را نشان می دهد مورد آزمایش قرار می دهد. بر خلاف آنچه که در درصد کارگرانی که در تیم های بهبود، شرکت می کنند، اتفاق افتاده است هیچ یک از این دو فرضیه تایید نشده است، که حاکی از آن است که نه ISO 9000 و نه EFQM در بروز تیم های مستقل به عنوان یک فرمول کار سازمان تاثیری ندارند. این نتیجه کاملا تعجب آور است، از آنجایی که این یک اقدام نسبتا شایع برای ترویج توانمندسازی کارکنان است، و یکی از عناصر کلیدی در مدل های متعالی است که تاکنون به مدیریت منابع انسانی مربوط است. سازماندهی وظایف عادی در تیم های خود مختار، کار آسانی نیست، زیرا در تمام سطوح سازمان نیازمند تغییر ذهن است، صرف نظر از اینکه شرکت یک سیستم مدیریت کیفیت یا مدل را پیاده سازی کرده است یا خیر. فرضیه سوم نیز تایید نشده است، زیرا هیچ تفاوتیدر رابطه بین ISO 9000 و EFQM و متغیر وابسته وجود ندارد. ستون سوم در جدول 4، برآورد مدل tobit روابط بین ISO 9000 و EFQM و تیم های مستقل را برای توسعه پروژه های جدید نشان می دهد. بر خلاف مدل های قبلی، در این مورد ارتباط قابل توجهی بین پذیرش مدل EFQM به عنوان یک چارچوب مرجع برای بهبود و این شیوه کار وجود دارد. این امر در متغیرهای ISO 9000 اتفاق نمی افتد. علاوه بر این، آزمون والد، آن را با یک تفاوت کوچک اما مهم در تاثیر بر روی این متغیر برای هر دو سیستم به نفع EFQMتایید می کند. این نتیجه با استدلال های ایجاد شده توسط حامیان جنبش کیفیت (Dean و Bowen، 1994؛ Hackman و Wageman، 1995) سازگار است. این همچنین این ایده را تقویت می کندکه EFQM بیشتراز ISO 9000 به توانمند سازی منابع انسانی اهمیت می دهد. کاملا آشکار است که آسان تر، آن است که به ترویج کار گروهی برای توسعه پروژه جدید، پرداخته شود که در آن سهم ایده ها و راه حل ها بیشتر است تا اینکه به بهبود کارایی در انجام وظایف معمولی که معمولا استاندارد شده اند و کمتر به خلاقیت نیاز دارند پرداخته شود. جدول 5، نتایج به دست آمده در دو مدل پروبیت برآورد شده را نشان می دهد که اجرای دو شیوه ی سازمان کار موجود در این مقاله را توضیح می دهد: وجود نظام پیشنهادات، و وجود جلسات آموزنده بین مدیریت ارشد و کارکنان. با توجه به وجود یک سیستم رسمی برای جمع آوری و پیگیری پیشنهادات کارکنان، رابطه مثبت و بسیار مهمی در هر دو ISO 9000 و EFQM وجود دارد. بنابراین، هر دو فرضیه اول به وضوح در مورد این شیوه کار تأیید شده است. شرکت های در حال کار با استفاده از سیستم ها و مدل های مدیریت کیفیت از سیستم های پیشنهاد برای درگیر کردن کارکنان خود بافرایند های بهبود، استفاده می کنند که کاملا در هماهنگی با ایده های جنبش کیفیت است. با توجه به فرضیه سوم، مشاهده شده است که هیچ تفاوت قابل توجهی بین ISO9000 و EFQM در مورد تاثیر آنها بر وجود یا عدم وجود یک سیستم جمع آوری و ردیابی برای پیشنهادات کارکنان وجود ندارد. نتایج به دست آمده در ارتباط با جلسات آموزنده متفاوت است. شرکت های مشغول به کار بر اساس مدل EFQM در اغلب موارد از چنین جلساتی، به عنوان یک راه برای بهبود ارتباط بین مدیریت ارشد و کارکناناستفاده می کنند. معیاری که در شرکتهایی که بر اساس گواهی استاندارد ISO 9000 پذیرفته نشده است. فرضیه 2 و 3 در این زمینه تایید می شود، در حالی که فرضیه 1 خیر.
4. Discussion of results - Table 4 presents the results obtained in the estimation of the models concerning the following variables: percentage of employees in improvement groups; percentage of employees in autonomous teams for ordinary tasks; and percentage of employees in autono- mous teams for new project development. First, as may be observed, there is a positive and statistically significant relationship between the adoption of a quality system according to ISO 9000 and the percentage of employees that take part in improvement teams. The same effect is detected concerning the adoption of the self-assessment EFQM model. Therefore, it is possible to say that hypotheses 1 and 2 are verified in relation to this work organization practice. However, the same does not happen with the third hypothesis. The Wald test results show that there are no significant differences between the impact of the adoption of ISO 9000 and the impact the adoption of EFQM on the percentage of employees that take part in improvement teams. The second column in Table 4 displays the results obtained from the second tobit model testing the hypotheses in relation to autonomous teams for the performance of ordinary tasks. Unlike what happened with the percentage of workers that participate in improvement teams, neither of the first two hypotheses is verified, which implies that neither ISO 9000 nor EFQM seems to influence the incidence in the firm of autonomous teams as a work organization formula. This result is quite surprising, since this is a relatively common measure taken to promote employee empow- erment, one of the key elements in excellence models so far as human resources management is concerned. Organizing ordinary duties in autonomous teams is far from an easy task, due to the mind-set change required at all levels in the organization, regard- less of whether or not the firm is involved in the implementation of a quality management system or model. The third hypothesis is likewise unverified, since there are no differences between the relationship between ISO 9000 or EFQM and the dependent variable. In the third column in Table 4, the estimated tobit models present the relationships between ISO 9000 and EFQM and autonomous teams for new project development. Unlike the previous model, in this case there is a significant connection between the adoption of the EFQM model as a frame of reference for improvement and this work practice. This does not happen with the ISO 9000 variable. In addition, the Wald test confirms it with a small but significant difference in the impact on this variable for both systems in favour of EFQM. This result is consistent with the arguments made by quality movement supporters (Dean and Bowen, 1994; Hackman and Wageman, 1995). It also corroborates the idea that EFQM gives more importance to the empowerment of human resources than ISO 9000. It is quite evident that it is easier to promote teamwork for new project development, in which the contribution of ideas and solutions is a must, than for the performance of ordinary task which are usually more standardized and less prone to creativity. Table 5 presents the results obtained in the two probit models estimated to explain the implementation of two of the work organization practices included in this paper: the existence of a suggestion system, and the existence of informative meetings between top management and employees. Regarding the existence of a formal system to collect and track employees’ suggestions, there is a positive and very significant relationship with both ISO 9000 and EFQM. Therefore, the first two hypotheses are clearly confirmed in the case of this work practice. Firms working with quality management systems and models use the suggestion systems to involve their employees in the improve- ment process, which is absolutely in tune with the ideas of the quality movement. With respect to the third hypothesis, it is observed that there are no significant differences between ISO 9000 and EFQM concerning their impact on the existence or absence of a collecting and tracking system for employees’ suggestions. The results in relation to informative meetings are different. Firms working under the EFQM model use such meetings more often, as a way to improve communications between top manage- ment and employees, a measure which is not adopted in firms that are certified according to the ISO 9000 standard. Hypothesis 2 and 3 are confirmed in this regard, whereas hypothesis 1 is not.
بخشی از ترجمه مقاله (صفحه 12 , 13 فایل ورد ترجمه)
محتوی بسته دانلودی:
PDF مقاله انگلیسی ورد (WORD) ترجمه مقاله
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.