دانلود ترجمه مقاله آیا مکانیزم حاکمیت شرکتی می تواند جایگاه سهامداران را بهبود بخشد؟

1. مقدمه 2. بررسی مقالات 3. توسعه فرضیات 4. طرح پژوهشی و تحلیل داده ها 5. مشارکت

مقدمه: آغاز دهه اول قرن بیست و یکم با یک سری رسوایی ها، تقلب ها و دستکاری ها در همه نوع از اطلاعات شرکت های بزرگی چون انرون (2001)، وردکام (2002) در ایالات متحده، HIH و OneTel در استرالیا، و صنایع منابع تکنولوژی (TRI)، ترنسمایل، مگان، سیستم های هوایی مالزیایی (MAS)، منطقه آزاد پورت کلنگ (PKFZ) در مالزی همراه بوده است. (نوروانی و همکاران، 2011، دفوند و همکاران، 2007، گونزالز و گارچیا مکا، 2014). این تقلب ها در کنار اشتباهات و خطاهای کارکنان و مدیران در شرکت های بزرگ ایجاد شد، در میان افرادی که از جمله افراد قابل اعتماد شرکت های بزرگ بودند. این اقدامات ضعیف توسط مدیران و خطای شرکت های بزرگ به عنوان مدرک و شاهدی از خطای حاکمیت شرکتی محسوب می شد. موضوع ارزش سهامداران شرکت، در طول دو دهه اخیر در سراسر جهان شدیدا افزایش یافت مخصوصا در کشورهای توسعه یافته ای چون بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و استرالیا. به همین ترتیب، با معرفی مفهوم تجارت آزاد و آزادسازی بازار، نگرانی ها برای ارزش سهامداران به کشورهای در حال توسعه و نوپایی چون مالزی نیز گسترش یافت. مالزی به عنوان یک بازار نوظهور، نظر خود در مورد حاکمیت شرکتی را برای بهبود عملکرد و کارایی شرکتی اعلام داشت. با این وجود، شرکت های لیست شده و منتخب مالزیایی انتقادات و نگرانی های خود در مورد نقش و جایگاه شان در بهبود ارزش سهامداران و عملکرد شرکتی را در اقتصاد مالزیایی اعلام کردند (پاناسیان و همکاران، 2003؛ وهاب و همکاران، 2007). علاوه بر این، مکانیزم های حاکمیت شرکتی برای بررسی عملکرد کل شرکت و سهم شان در بهبود ارزش سهامداران مورد توجه قرار گرفتند. ارتباط بین ارزش سهامداران و مکانیزم های حاکمیت شرکتی نیز بسیار مهم و حائر اهمیت می باشد زیرا سرمایه گذاران و اعتباردهندگان تمایل به سرمایه گذاری در شرکت هایی با شیوه های حاکمیت شرکتی خوب برای کاهش هزینه های سرمایه ای شان و نیز به حداکثررسانی سود و ثروت شان دارند (علی شاه و همکاران، 2009).

Introduction: The beginning of the first decade of the 21st century was marked by several scandals, fraud and manipulating all kinds of information by big firms like Enron (2001) and WorldCom (2002) in the United States, HIH and OneTel in Australia, and Perwaja Steel, Technology Resources Industries (TRI), Transmile, Megan, Malaysian Airlines System (MAS), Port Klang Free Zone (PKFZ) in Malaysia (Norwani et al., 2011, DeFond et al., 2007, González and García-Meca, 2014). These, scandals are established in the presence of misdeeds committed by director belonging to the large companies and normally supposed to be trustworthy person. These poor practices by directors and failure of big firms are considered an evidence of the failure of corporate governance. The issues of firm shareholder value, increasing rapidly during the last two decades throughout the world and especially in developed countries like UK, USA and Australia etc. Similarly, with the opening up of free trade concept and liberalization, the concern for shareholder value also spread to the developing and emerging countries like Malaysia. Malaysia as an emerging market issued its own code on corporate governance in (2000, 2007, 2012), for the betterment of the firm overall performance and individual shareholder wealth. Nonetheless, Malaysian-listed companies have been subject to criticism concerning their role in improving shareholder value and firm performance in the Malaysian economy (Panasian et al., 2003, Wahab et al., 2007). Moreover, the corporate governance mechanisms have been argued to affect the overall corporate performance (Chuanrommanee and Swierczek, 2007) and contribute to the improvement of shareholder value (Petra, 2007). The linkages between shareholder value and corporate governance mechanism is important because investors and creditors may wish to invest in firms with good corporate governance practices to reduce their costs of capital and to maximize their wealth (Ali Shah et al., 2009).