دانلود ترجمه مقاله رضایت از زندگی و رشد پس از سانحه انفارکتوس میوکاردی
عنوان فارسی |
رضایت از زندگی و رشد پس از سانحه انفارکتوس میوکاردی در افراد |
عنوان انگلیسی |
Satisfaction with life and posttraumatic growth in persons after myocardial infarction |
کلمات کلیدی : |
  رضایت از زندگی؛ رشد پس از سانحه؛ انفارکتوس میوکاردی |
درسهای مرتبط | روانشناسی |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 10 | نشریه : Termedia |
سال انتشار : 2014 | تعداد رفرنس مقاله : 40 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت : ندارد | وضعیت ترجمه مقاله : انجام نشده است. |
1. پیشینه 2. مشارکت کنندگان و روش ها 3. نتایج 4. بحث و بررسی
چکیده – هدف از این تحقیق، بررسی رابطه بین سطح رضایت از زندگی و رشد پس از سانحه بعنوان پیامد تجربه سانحه انفارکتوس میوکاردی می باشد. گروه تحقیقی شامل 86 نفر (62 مرد و 24 زن) بین سنین 87-36 (M = 60.50, SD = 10.05) می باشد که انفارکتوس میوکاردی را تجربه کردند. نصف آنها در برنامه توانبخشی مشارکت داشتند. دو روش در این تحقیق استفاده شد: پرسشنامه رضایت از زندگی و پرسشنامه رشد پس از سانحه. از هر چهار شرکت کننده یک نفر سطح بالایی از رشد پس از سانحه داشتند. جنسیت، سن و زمان از زمان وقوع انفارکتوس میوکاردی تاثیری بر سطح تغییرات پس از سانحه نداشتند درحالیکه شرکت در برنامه توانبخشی عاملی بود که سطح مزایای سانحه را افزایش داد. نتایج رابطه ضعیفی بین رضایت از زندگی و تغییرات مثبت پس از سانحه نشان دادند. نمره کلی پرسشنامه رضایت از زندگی تنها با تغییرات مثبت دیگران همبستگی دارد. مهمترین بُعد رضایت از زندگی رضایت از اوقات فراغت بود که رابطه مثبتی با تغییرات در سه زمینه داشت: تغییرات مرتبط با دیگران، تقدیر زندگی و تغییرات معنوی. پیشینه: درسالهای اخیر، تعداد روزافزونی از محققین و متخصصین بر تغییرات مثبت ناشی از تجربیات منفی زندگی تاکید داشته اند. این تغییرات مثبت که اغلب همراه با نتایج منفی ترومای تجربه شده می باشند را توسعه/ رشد پس از سانحه می نامند. عبارت "رشد پس از سانحه" توسط ار. تدسچی و ال. کالهون وارد آثار شد. این پدیده به مجموعه تغییرات مثبتی مربوط است که ناشی از تلاش برای برطرف کردن سانحه تجربه شده می باشد (تدسچی و کالهون، 1996، 2004). این تغییرات شامل درک از خود، رابطه با دیگران و معنویت (توصیف دقیق در موجود است: Ogińska-Bulik, 2013) می باشد. این بدین معنی است که مردم به خاطر تروما رابطه نزدیکی با دیگران برقرار کرده، حساسیت و شفقت بیشتری نسبت به دیگران داشته و با دیگران راحت تر هستند. بعلاوه، بسیاری از افرادی که رویدادهای تروماتیک تجربه می کنند، از موقعیت های روزمره و کوچک تقدیر کرده و مسائل مهم زندگی را کم اهمیت تلقی می کنند. خانواده، دوستان و لذت های کوچک و روزمره مهمتراز موارد با اولویت تر حس می شوند. در اثر رویداد بحرانی، فرد می تواند حس بالاتری از خود، قابلیت های خود و باورخود به رویدادهای آینده نشان دهد. چنین افرادی بین مهارتهای بالای بقاء در شرایط چالش برانگیز تمایز قائل شده، مهارتهای خود را شناسایی کرده و اهداف جدیدی تعیین می کنند. تجربه تروما می تواند به تغییر در باورهای مذهبی هستی منجر شود. افرادی که موقعیت تروماتیک را تجربه می کنند، تقدیردان زندگی بوده و آگاهانه زندگی می کنند در حالیکه فلسفه زندگی آنها بالغ تر، پرمعنی و رضایت بخش تر می شود. باید توجه داشت که این تغییرات مثبت بدین معنی نیستند که تروما پدیده خوب یا مطلوبی برای فرد می باشد. رشد پس از سانحه به معنی بی دقتی، خوش خلقی یا حس خوشبختی نیست. رویداد تروماتیک- اگرچه به مزایای معینی منجر میشود- دارای خصوصیات (بویژه در مراحل اولیه خود) تنش، عواطف منفی، و همچنین نقصان یا از دست دادن منابع فردی می باشد. با این حال، تدسچی و کالهون (2004) نشان میدهند که جدای از تلفات، درد و رنج، فرد می تواند نتایج مثبتی از تجربه تروماتیک کسب کند. بعبارت دیگر، رشد پس از سانحه فرصتی برای زندگی پرمعنی تر و خوب می باشد. رشد/ توسعه پس از سانحه در لهستان توسط چندین محقق مورد بررسی قرار گرفت که اغلب بر جستجوی عوامل تعیین کننده تغییرات پس از سانحه مثبت تاکید داشتند (فلسین- کوزوسکا و اوگینسکا- بولیک 2011، 2012؛ ایزدبسکی و سوپرینویچ 2011؛ مرکیز و وازکوسکا 2011؛ اوگینسکا- بولیک، 2010، 2012؛ اوگینسکا- بولیک و جوسینسکی 2010؛ زدانکیوی- سیگالا 2009؛ زییبا، زارنکا وان لوجکن، واوریزنیاک 2010؛ زییبا واوریزنیاک، اسویرکولا 2010). در میان شرایط رشد پس از سانحه، می توان موارد زیر را یافت: نوع و شدت تروما، حمایت اجتماعی، روشهای برخورد با آن و خصوصیات افراد، از جمله منابع فردی (توصیف دقیق تر را می توان در اوگینسکا- بولیک، 2010، 2013؛ اوگینسکا- بولیک و جوزینسکی 2010 یافت).
The aim of the study was to investigate the relationship between the level of satisfaction with life and posttraumatic growth as a consequence of experiencing the traumatic event of myocardial infarction. The study group consisted of 86 persons (62 men and 24 women), aged 36-87 (M = 60.50, SD = 10.05), who experienced myocardial infarction. Half of them participated in a rehabilitation program. Two methods were used in the study: the Satisfaction with Life Questionnaire and the Posttraumatic Growth Inventory. One in four of the participants revealed a high level of posttraumatic growth. Gender, age and time since the occurrence of myocardial infarction did not have an impact on the level of posttraumatic changes, while participation in a rehabilitation program was a factor which increased the level of benefits from trauma. The results revealed a poor relationship between satisfaction with life and positive changes after trauma. The overall score of the Satisfaction with Life Questionnaire correlates only with positive changes in relations to others. The most important dimension of satisfaction with life was found to be satisfaction with leisure time, which was positively related to changes in three areas: changes in relations to others, appreciation of life and spiritual changes. BACKGROUND: In recent years, an increasing number of researchers and practitioners have been focusing on positive changes resulting from negative life experiences. These positive changes, which often accompany negative results of the experienced trauma, are called ‘posttraumatic growth/development’1. The term ‘posttraumatic growth’ was introduced to the literature by R. Tedeschi and L. Calhoun. This phenomenon is related to a set of positive changes which can result from attempts at dealing with an experienced traumatic event (Tedeschi & Calhoun, 1996, 2004). These changes encompass perception of oneself, relations with others and spirituality (a more detailed description is available in: Ogińska-Bulik, 2013). It means that due to the trauma, people may establish closer relations with others, discover a higher sensitivity and compassion for others, and be more open with others. Moreover, many people who experience traumatic events start to appreciate small, everyday situations, and seem to belittle important life issues. Family, friends, and small, everyday pleasures may be perceived as more important than things which used to be given priority. As a result of the critical event, an individual may also display an increased sense of strength, their own effectiveness, greater confidence in themselves and their capabilities, as well as faith in future events. Such individuals discern their increased survival skills in challenging conditions, recognize their competences and set new goals. Experiencing trauma can also lead to changes in existential (religious) beliefs. Those who went through a traumatic situation are more likely to appreciate life and live it more consciously, while their life philosophy becomes more mature, meaningful and satisfying. It must be, however, noted that these positive changes do not mean that the trauma is a good or desirable phenomenon for any individual. Posttraumatic growth does not mean carefreeness, good mood or a sense of happiness. A traumatic event – though it can lead to certain benefits – is stained (especially at its initial stage) with distress, negative emotions, as well as depletion or loss of individual resources. Nevertheless, Tedeschi and Calhoun (2004) highlight that apart from loss, pain and suffering, a person can gain positive results from a traumatic experience. In other words, posttraumatic growth is a chance for – perhaps not happier – but possibly a good and more meaningful life. In Poland, posttraumatic growth/development has been discussed by many researchers who concentrated mostly on seeking factors which determine positive posttraumatic changes (Felcyn-Koczewska & Ogińska-Bulik, 2011, 2012; Izdebski & Suprynowicz, 2011; Merecz & Waszkowska, 2011; Ogińska-Bulik, 2010, 2012; Ogińska-Bulik & Juczyński, 2010a, 2010b; Zdankiewicz-Ścigała, 2009; Zięba, Czarnecka-van Luijken, Wawrzyniak, 2010; Zięba, Wawrzyniak, Świrkula, 2010). Among conditions for posttraumatic growth, one can find: type and intensity of the trauma, social support, methods of dealing with it and individual features, including personal resources (a more detailed description can be found in Ogińska- Bulik, 2012, 2013; Ogińska-Bulik & Juczyński, 2010a).
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.