دانلود ترجمه مقاله گذار بین تحقیق و توسعه اکتشافی و بهره بردارانه
عنوان فارسی |
آگاهی از زمان جهش: گذار بین R&D (تحقیق و توسعه) اکتشافی و بهره بردارانه |
عنوان انگلیسی |
Knowing when to leap: Transitioning between exploitative and explorative R&D |
کلمات کلیدی : |
  تحقیق و توسعه؛ سرمایه گذاری در R&D؛ تصمیم گیری؛ عملکرد شرکت |
درسهای مرتبط | مدیریت استراتژیک |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 20 | نشریه : Wiley |
سال انتشار : 2013 | تعداد رفرنس مقاله : 105 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت : ندارد | وضعیت ترجمه مقاله : انجام نشده است. |
1. مقدمه 2. نظریه و فرضیه 3. داده ها و متغیرها 4. متغیرهای کنترل 5. تحلیل تجربی 6. نتیجه گیری
چکیده – دیدگاه عمومی این است که سرمایه گذاری در زمینه R&D پایدار باعث تسهیل در نوآوری می شود، درحالیکه هزینه های متغیر مستلزم تصمیم گیری میوپی است. با این حال، مزایای بهره برداری از صلاحیت های موجود در نهایت کاهش خواهد یافت، بنابراین شرکتها باید در عملکرد R&D خود وقفه ایجاد کرده و به بررسی مزایای جدیدی رقابتی بپردازند. پیشنهاد ما این است که شرکتهای دارای عملکرد بالا زمان افت صلاحیت های موجود و افزایش R&D اکتشافی را جهت توسعه صلاحیت های جدید در زمان مناسب شناسایی کنند. ما دریافتیم که تغییر در هزینه های R&D برای ارائه صلاحیت های جدید در هر جهت، گذار بین R&D اکتشافی و بهره برداری را نشان داده و به افزایش عملکرد شرکت مربوط می شوند. افزایش در هزینه های R&D به افزایش احتمال ثبت اختراعات منجرمی شود و این نشان می دهد که شرکتها بین اکتشاف و بهره برداری مبتنی بر R&D جهش دارند. مقدمه: زمانیکه صلاحیت های موجود شرکت دیگر ارزشمند نباشند، شرکتهایی با بهترین عملکرد ازطریق تمرکز تلاشهای R&D خود بر اکتشاف، به فناوریهای رقابتی تر جهش خواهند کرد. این تلاشها آنها را به کشف نوآوریهای قابل توجهی قادر خواهد ساخت که بعنوان سود پایداری قادر به بهره برداری هستند. این خط از تفکر نشان می دهد که شرکتهای با عملکرد بالا دارای فعالیت R&D نسبتا پایدار برای بلندمدت خواهند بود و به واسطه تغییرات قابل توجه و جمع و جور در تلاشهای نوآوریشان دچار وقفه می شوند. این ایده به مشخصه مهم و سابقه طولانی تحقیقات در چندین رشته اشاره دارد. دیدگاه متداول در مدیریت فناوری و نوآوری این است که سرمایه گذاری R&D درطول زمان برای عملکرد شرکت بهتر است. این استدلال ریشه در دو مجموعه از آثار دارد که طی 60 سال گذشته توسعه یافته اند. استدلال اول را می توان به نظریه اقتصادی نئوکلاسیک و اقتصاد نوآوری نسبت داد. محققین از سالهای 1950 استدلال کرده اند که باقیمانده مثبت رگرسیون تابع تولید با نام پسماند سولو را می توان به R&D نسبت داد. تحقیقات قدیمی در زمینه اقتصاد نوآوری که توسط اَرو (1962) شروع شد کمبود سرمایه اجتماعی در R&D را نشان داده و شرکتهای خصوصی مستعد چنین کمبودسرمایه ای می باشند. روزنبرگ (1990) مدعی است که شرکتهای بزرگ برای دفاع از موقعیت های انحصار چندجانبه فروش به R&D می پردازند، درحالیکه شرکتهای کوچک برای بدست آوردن اولین مزایا چنین عمل می کنند- که هردوی آنها ارزش شرکت را حفظ کرده یا افزایش می دهند. کوهن و لوینتال (1990) شواهدی ارائه می دهند مبنی بر اینکه هزینه برای R&D، شرکتها را به افزایش توانایی خود جهت اعمال دانش به نتایج تجاری قادر می سازد. این مطالعات نشان می دهند که سرمایه گذاری درزمینه R&D همیشه برای شرکت و جامعه سودآور است و هدف اصلی، ترغیب سودآوری بیشتر می باشد. ریشه دوم در تحقیقات مدیریت و حسابداری بدست آمده است. تاکید آثار بر این است که تغییرات در هزینه های R&D شواهدی از تصمیمات سرمایه گذاری میوپی می باشند. شرکتهایی که فرصتهای اختلال در فرایندهای R&D را حداقل می سازند، بیشترین ارزش را به سهامداران شرکت می دهند. تحقیقات مدیریت نشان می دهند که سرمایه گذاری پایدار در R&D شرکتها را به توسعه مزایای رقابتی پایدار قادر می سازد و R&D سازنده نتیجه جمع آوری دانشی است که نیازمند سرمایه گذاری پایدار درطول زمان می باشد. تحقیقات حسابداری از این استدلال پشتیبانی می کنند و نشان می دهند که انگیزه مدیران به سوداوری یکنواخت یا تامین پیش بینی سود، آنها را به دستکاری در هزینه های تحقیق و توسعه هدایت می سازد، شیوه ای که "دستکاری درآمد" نامیده می شود. برای مثال، بابر، فیرفیلد و هاگارد (1991) اظهار می دارند زمانیکه درآمد کمتر از پیش بینی تحلیلگران باشد، مدیران هزینه تحقیقات و توسعه را کاهش خواهند داد. بطور کلی، استدلال براین است که مدیران تصمیمات ناکارآمدی در زمینه سرمایه گذاری R&D گرفته و بر درآمد کوتاه مدت به جای تمرکز بر ارزش آفرینی تاکید دارند. با این حال، تحقیقات اخیر نشان میدهند که تغییرات نسبتا روتین و ماندگار در هزینه های R&D به رشد بالای شرکت مربوط هستند و شواهدی وجود دارند که نشان می دهند وجود احتمال تغییرات در هزینه های R&D می تواند سودمند باشد. مقاله حاضر نظریه جدیدی پیشنهاد داده و این احتمالات را تبیین می کند. دیدگاه زمینه ای مربوط به مزایای تغییرات در هزینه های R&D را ارائه می دهیم. درحالیکه ثبات در هزینه های R&D اغلب سودمند است، شرایطی وجود دارد که منافع شرکت توسط تغییرات قابل توجه در هزینه های R&D تامین می شوند.
A common perspective is that consistent R&D investment facilitates innovation, while volatile spending implies myopic decision making. However, the benefits to exploiting extant competencies eventually erode, so firms must disrupt their R&D function and explore for new competitive advantage. We suggest that high-performing firms recognize when extant competencies decline and increase exploratory R&D to develop new competencies at the appropriate time. We find that changes in R&D expenditure away from the firm’s historic trend, in either direction, are indicative of transitions between exploitative and exploratory R&D and are associated with increased firm performance. Increases in R&D expenditure above the trend are associated with an increased likelihood of highly cited patents, suggesting that firms are making the leap between R&D-based exploitation and exploration. INTRODUCTION: When extant firm competencies are no longer valuable, the best-performing firms are able to make the leap to newer, more competitive technologies by focusing their R&D efforts on exploration. These efforts enable them to discover significant new innovations, which they are able to exploit as stability returns. This line of thinking suggests that high performing firms maintain relatively long periods of stable R&D activity, interrupted by compact, significant changes in their innovative efforts. This idea points to an important qualification to a long history of research across several disciplines. A common view in technology and innovation management is that increasing R&D investment over time is good for firm performance. This reasoning is rooted in two bodies of literature that have developed over the past 60 years. The first may be traced to neoclassical economic theory and the economics of innovation. Scholars have argued since the 1950s that positive residuals in production function regressions, so-called ‘Solow residuals,’ may be attributed to R&D (Abramovitz, 1956; Solow, 1957). Beginning with Arrow (1962), traditional research in the economics of innovation maintains that society underinvests in R&D and that private firms will be particularly prone to such underinvestment. Rosenberg (1990) submits that large firms undertake R&D to defend oligopolistic positions, while small firms do so to obtain first mover advantages—both of which either maintain or enhance firm value. Cohen and Levinthal (1990) present evidence that R&D spending enables firms to increase their ability to apply knowledge to commercial ends. These studies suggest that R&D investment is always beneficial for the firm as well as society and that the major objective is to encourage more of it. The second root is found in the management and accounting research. The emphasis of this body of literature is that changes in R&D expenditures are evidence of myopic investment decisions. Firms that minimize or resist opportunities to disrupt the R&D process are thought to add the most value for shareholders of the firm. Management research notes that stable investments in R&D enable firms to develop sustainable competitive advantages (Kor and Mahoney, 2005) and that productive R&D is the result of knowledge accumulation that requires steady investment over time (Dierickx and Cool, 1989). This reasoning is buttressed by accounting research suggesting that managers’ incentives to smooth earnings or to meet earnings forecasts routinely lead them to manipulate research and development expenditures (Bushee, 1998), a practice that has been labeled ‘earnings manipulation.’ For instance, Baber, Fairfield, and Haggard (1991) maintain that managers reduce research and development expenditures when earnings will be less than analysts’ forecasts. Generally, managers are thought to make ineffective decisions regarding R&D investments, focusing on short-term earnings instead of concentrating on value creation. However, recent research shows that persistent, relatively routine changes in R&D expenditure are associated with higher firm growth (Mudambi and Swift, 2011), evidence that suggests the existence of contingencies wherein changes in R&D expenditure can be beneficial. The current paper offers a new theory that explains precisely these contingencies. We present a contextual view of the benefits to changes in R&D spending. While stability in R&D spending is often beneficial (Kor and Mahoney, 2005), there are circumstances when the firm’s interests are best served by undertaking sharp changes in its R&D spending trajectory.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.