دانلود ترجمه مقاله تاثیر فرهنگ بر هوش هیجانی: یک بررسی تجربی
عنوان فارسی |
تاثیر فرهنگ بر هوش هیجانی: یک بررسی تجربی از بین نه کشور |
عنوان انگلیسی |
Culture's Influence on Emotional Intelligence: An Empirical Study of Nine Countries |
کلمات کلیدی : |
  فرهنگ؛ مقایسه بین فرهنگی؛ هوش هیجانی؛ احساسات و هیجانات |
درسهای مرتبط | مدیریت رفتار سازمانی |
تعداد صفحات مقاله انگلیسی : 19 | نشریه : ELSEVIER |
سال انتشار : 2014 | تعداد رفرنس مقاله : 126 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
پاورپوینت : ندارد | وضعیت ترجمه مقاله : انجام نشده است. |
1. مقدمه 2. پیشینه نظری 3. روش 4. نتایج 5. بحث و بررسی
محدودیت ها و رویکردهای تحقیقاتی در آینده: هنگام تفسیر نتایج ما، محدودیت های زیر باید مورد ملاحظه قرار گیرند که اینها هم کانال هایی برای تحقیق آینده فراهم می سازند. اولاً، به فرض اینکه سطح کنونی ادبیات در مورد تاثیر فرهنگ بر عواطف و بر EI مشخص شده باشد، فرضیه های ما ممکن است قدری ساده بنظر برسند. این ادبیات تاکنون تاثیر فرهنگ بر تنها دو جنبه از چهارجنبه از EI را مورد ملاحظه قرار داده است و توسعه فرضیه ها را به یک چالش تبدیل کرده است. با تکامل ادبیات در این زمینه، مطالعات پیگیرانه باید تست کردن فرضیه های خاص که اطلاعات مفصل در مورد رابطه بین فرهنگ و EI را اثبات می کنند، مورد ملاحظه قرار دهند. دوم اینکه، تحقیق ما براساس یک نمونه دانشجویی است، که از یک سو، نه تنها مقایسه نمونه های همگن در کشورهای مختلف بلکه همچنین محدود کردن تعمیم پذیری نتایج را اجازه می دهد. بخصوص اینکه، نتایج مربوط به فاصله قدرت و مردانگی می تواند تحت تاثیر نمونه قرار گیرد. استیل و تاراس (2010) اشاره می کنند که عوامل شخصی، مانند سن، تحصیلات، و سمت در نردبان شرکتی می تواند بر فرهنگ شخصی تاثیر بگذارد و همچنین ارزشها و هنجارهایی که دانشجویان دارند، ممکن است لزوماً منعکس کننده ارزش ها و هنجارهای مدیرانی که قدیمی تر هستند، تحصیلات بالاتر دارند و در موقعیت و سمت بالاتر در سازمان هستند، نباشند. تحقیقات آتی ممکن است استفاده از یک نمونه غیردانشجویی را مورد ملاحظه قرار دهد. تحقیق ما یک نمونه را ارائه می دهد که تا آنجا که می دانیم یکی از بزرگترین تحقیقی است که EI و همچنین ابعاد فرهنگی را در سطح شخصی بررسی می کند. با این وجود قادر نیستیم تنها هفت مورد از نه خوشه فرهنگی ارائه شده توسط رونن و شنکار (1985) را پوشش دهیم. تحقیق ما نمونه هایی از کشورهای اسکاندیناوی و همچنین دنیای عرب را شامل نشده است. بنابراین، نتایج ما برای این کشورها قابل تعمیم نیست. حتی اگر تلاش کنیم بیش ازیک کشور از هر خوشه و همچنین بیش از یک دانشگاه درهر کشور را شامل کنیم، رسیدن کامل به هدف میسر نمی شود. بنابراین ما قادر نیستیم اثرات درون کشوری و منطقه ای را بررسی کنیم. تحقیقات آتی باید هدفشان پوشش دادن کشورها و مناطق بیشتر در کشورها باشد تا یک تحلیل جامع تر فراهم سازند. چهارم اینکه، با استفاده از روال های ترجمه توصیه شده و همچنین روال MCCFA، ما تلاش کردیم قابل مقایسه بودن سازه ها و نتایج را مشخص سازیم. در حالی که پایایی برای EI خوب بود، اما پایایی برای ابعاد فرهنگی را می توان بهبود داد. تحقیقات آتی باید از ترجمه های از قبل آماده سازه هایی که از آنها روایی و پایایی تاکنون توسطه مطالعات مختلف تست شده اند استفاده کنند تا در توسعه و بهبود مقیاس های نسبتاً جدید ، مانند مقیاس ارزش فرهنگی «یوو همکاران (2011)»، سهیم باشند. درحالی که ما قادر به برقراری پایایی اندازه گیری جزئی برای این مقیاس هستیم، تحقیقات بیشتری که روایی، پایایی و اطمینان مقیاس های مختلف که ارزشهای فرهنگی را در سطح شخصی اندازه گیری می کنند، مقایسه می کنند ، مانند تحقیق انجام شده توسط شارما (2010) لازم است. پنجم اینکه، ما از معیار پیشنهاد شده توسط وانگ و لو (2002) برای EI استفاده کردیم. چندین معیار دیگر وجود دارد که می توان آنها را مورد استفاده نمود (برای مرور کلی و انتقاد برای مثال، کونته، 2005 را ببینید). بنابراین نتایج ما برای EI قابل تعمیم نیستند و تحقیقات آتی باید استفاده از دیگر معیارها را مورد ملاحظه قرار دهند. بخصوص اینکه ، معیارهایی که بین هیجان های مثبت و منفی را تمایز قائل می شوند، ممکن است قادر به فراهم کردن یک درک مفصل تر از تاثیر فرهنگ بر EI فراهم سازند. تحقیق ما، با وجود این محدودیتها در درک بهتر پیدایش و توسعه EI مشارکت دارد و خاطر نشان می کند که تاثیرات فرهنگ ملی یک زمینه مهم تحقیق در آینده هستند (کوثری و لاهیری، 2012). بخصوص اینکه، ما جنبه های خاص فرهنگی در ابعاد مختلف EI را تشریح می سازیم.
Limitations and future research directions: As interpreting the results of our study, the following limitations should be considered which also provide avenues for future research. First, provided the current stage of literature on culture's influence on emotions and on EI, our hypotheses might appear somewhat simple. The literature has so far considered the influence of culture on only two out of the four facets of EI, making hypotheses development a challenge. As the literature in this field evolves, follow-up studies should consider testing more specific hypotheses proving more detailed information on the relation between culture and EI. Second, our study is based on a student sample, which, on the one hand, allows not only comparing homogeneous samples across countries but also limiting the generalizability of the results. Especially, the results for power distance and masculinity could be influenced by the sample. Steel and Taras (2010) note that personal factors, such as age, education, and position in the corporate ladder might influence the individual culture and, therefore, the values and norms which students possess might not necessarily reflect the ones of managers who are older, have higher education, and are on high positions in an organization. Future research might consider using a non-student sample. Third, our study presents a sample which, to our knowledge, is one of the largest examining EI as well as cultural dimensions at the individual level. However, we were able to cover only seven from the nine cultural clusters presented by Ronen and Shenkar (1985). Our study is missing samples from the Nordic countries as well as the Arab world. Therefore, our results are not generalizable for these countries. Even though we did try to include more than one country from each cluster as well as more than one university in each country, it was not possible to completely accomplish the goal. Thus, we are not able to examine intra-country and regional effects. Future research should aim at covering more countries and regions within the countries to provide a more comprehensive analysis. Fourth, using the recommended translation procedures as well as MGCFA procedure, we have tried to accomplish a comparability of the constructs and the results. Whereas the reliability for EI was good, the reliabilities for the cultural dimensions could be improved. Future research should use already available translations of the constructs of which validity and reliability has already been tested by previous studies in order to contribute to the development and improvement of relatively new scales, such as the cultural value scale by Yoo et al. (2011). While we were able to establish partial measurement invariance for this scale, more research that compares validity, reliability, and invariance of different scales that measure cultural values at the individual level, such as the one by Sharma (2010)is necessary. Fifth, we used the measure proposed by Wong and Law (2002) for EI. There are several other measures which could have been used (for an overview and critique see, e.g., Conte, 2005). Therefore, our results are not generalizable for EI and future research should consider using other measures. In particular, measures that distinguish between negative and positive emotions might be able to provide a more detailed understanding of culture's influence on EI. Despite these limitations, our study contributes to a better understanding of the emergence and development of EI and highlights that the effects of national culture are an important area of future research (Kothari and Lahiri, 2012). Especially, we cast light on the culture specific aspects of the different dimensions of EI.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.